روایت تلاشی نافرجام برای گفت‌و‌گو با عوامل سریال بی‌گناه

رها روشن
روزنامه‌نگار

«من مصاحبه نمی‌کنم، موضعی ندارم، یاد گرفتم نظری ندهم. هیچ مصاحبه‌ای نمی‌کنم. برایم یک چیزهایی خیلی اهمیتی ندارد.» اینها حرف‌های یک هنرمند افسرده یا متهمی محکوم به حبس یا خود کرده‌ای که تدبیری ندارد، نیست.
اینها گفته‌های «مهران احمدی» صاحب اثری است که در پلتفرم فیلیمو از شهریور امسال پیش چشم مخاطبان رونمایی شد.
سریالی به نام «بی‌گناه» که کم گناه به گردنش نیست، از کارگردان و تهیه‌کننده گرفته تا نویسندگان، روزه سکوت گرفته‌اند و حاضر نیستند از محتوایی که ماه‌ها است به اسم داستان به خورد مخاطب می‌دهند، حرفی بزنند.
قبل‌ترها اسم شبکه جی‌ام تی وی و سریال‌‌های ترکیه‌ای که به گوشم می‌خورد و به سبب شغلم، ‌بعضی‌هایشان را می‌دیدم فکر می‌کردم چطور به ذهن‌شان می‌رسد این همه روابط مثلثی تا مختلف‌الاضلاع را ترسیم کنند، سرگیجه نمی‌گیرند از وصل کردن این همه رابطه و آدم به ‌یکدیگر! حالا اما، مدتی است چشمم به جمال داستان بی‌گناه روشن شده است.
سریالی زیبا در فرم و ساختار و تا دلتان بخواهد تهی از محتوا و خط داستانی درست و درمان.
داستان از شراکت بهرام و رشید شروع می‌شود. کمی بعد بهرام می‌میرد و زنش ابریشم با رشید ازدواج می‌کند، ولی بهمن برادر کوچک بهرام را هم با خود به خانواده جدید می‌برد.
بهمن کم کم بزرگ می‌شود، یک دل نه صد دل، عاشق «فروغ» دختر زن برادرش می‌شود. آقا رشید قصه ما زحمت می‌کشد برای بهمن پرونده درست می‌کند و فراری‌اش می‌دهد. بعداً کاشف به عمل می‌آید ابریشم، وقتی باردار بوده، دوباره ازدواج کرده و بهمن هم عاشق برادر‌زاده خود شده. به خاطر همین بهرام این کار را کرده که این عشق ممنوعه از سر بهمن بیفتد.
 از روابط خارج از عرف دختر فروغ و دوست پسرش و بقیه روابط اینچنینی صرف نظر می‌کنم و نقطه یک خطی سریال را برایتان همینجا می‌گذارم.
ولی این نقطه، برای من تازه آمدن به یک سر خط است و مرور تذکرات ساترا به سریال «بی‌گناه» مبنی بر اینکه «رابطه عاشقانه بهمن با برادرزاده محرم او تا چه حد و چگونه مطرح می‌شود، ازدواج ابریشم و رشید با توجه به ملاحظات فقهی مبنی بر ازدواج نکردن یک خانم باردار با شخص دیگر، چگونگی شک منوچهر (منوچهر زنده دل) به رابطه گذشته فروغ نیازمند توضیح است و... برایم نقطه عطفی شده تا بیشتر و مصرانه به‌دنبال جواب بگردم، اما محسن کیایی که همیشه دم از مسئول بودن و لزوم پاسخگویی می‌زند به هیچ زنگ و تماس و پیامی پاسخگو نیست. نویسندگان جوان کار هم از مصاحبه منع شده‌اند و نطق صادقانه و بی‌آلایش مهران احمدی هم در بدو گزارش خدمت‌تان ارائه دادم!
 حال انگار یک بی‌گناه مانده است که هیچ‌کس به معنای واقعی کلمه، هیچ‌کس پای او نایستاده. اویی که با کمترین خلاقیت در تغییر اسم و ترکیب بازیگران «هم گناه» تا اینجا خودش را کشانده.
 ولی دیگر جانی برای ادامه ندارد، آخر سازندگانش تیشه به ریشه‌اش زنده‌اند و مخاطبان را به هیچ گرفته‌اند. «جوانی فروغ و بهمن و عشق بی نهایتشان چه فکرهایی که به ذهنشان نیاورده و چه بسا یک خبط و جوانی‌ای هم این وسط کرده باشند.» این نه نظر نگارنده که نظر یکی از صدها مخاطب این سریال است که خود صدایی سهمگین از نگرانی و اعتراض است، البته اگر گوش شنوایی برای شنیدن‌ باشد.