نگاهی بر سریال «بی گناه » و حواشی آن
کسی پای بیگناه نمیایستد
هانیه شجاعی زند
نویسنده
ماجرای سینمای خانگی به امروز و دیروز محدود نمیشود. از همان روزی که سینماگران ، حیاط خلوتی به نام سینمای خانگی پیدا کردند موج بیقانونیها و خودسریها در این شبکه آغاز شد. ابتذالهای اخلاقی، حیازدایی، داستانهای بیمحتوای مبتنی بر سلبریتی محوری، نمایش موقعیتهای لوکس و لاکچری و فضاهای رؤیایی منقطع از زندگی واقعی مخاطبان، از کوچکترین تخلفات این شبکه خانگی است. شبکهای که مستقیماً کانون خانواده را هدف گرفته و برای او فیلم میسازد. این تخلفات گاهی به حدی است که این سؤال را در ذهن مخاطب ایجاد میکند که آیا نظارتی بر این شبکه وجود دارد؟
در تازهترین محصول این چرخه، سریال «بیگناه» بیپروا، از معضلات اخلاقی عبور کرده و پا روی شرعیات میگذارد. این سریال به کارگردانی مهران احمدی، در حالی قسمت پایانی خود را منتشر کرد که همچنان مجوز نداشت. پیگیریها از ساترا نشان میدهد که این سریال مجوز مربوطه برای انتشار از ساترا را نداشته، هر چند، محمدصادق افراسیابی معاون کاربران و تنظیمگری اجتماعی سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی معتقد است که برای اصلاح سریال بیگناه مکاتبه صورت گرفته است. مکاتبهای که در حد نامه نگاری متوقف شده و ساترا نتوانسته موارد سانسوری خود را اجرایی کند. بخش اعظمی از این قانونگریزیها و هرج و مرج بیسابقه در شبکه نمایش خانگی را میتوان به پلتفرمهایی هم چون فیلیمو نسبت داد که بر اساس اعلامهای رسمی و رسانهای، بسیاری از آثار تولید شده خود را در سال 1401 بدون اخذ مجوزهای رسمی تولید کرده است. در واقع فیلیمو و امثال این بستر تولید و توزیع محتوا از سعه صدر بعضی نهادهای نظارتی سوءاستفاده میکنند و دقیقاً در بزنگاهی چون امروز که از نفوذ دشمن و کمتوانی نهادها و سازمانها، در جهاد تبیین رنج میبریم، بدون هیچ نگرانی، به تولید آثاری مسموم ادامه میدهد. انگار همه با هم تعارف دارند. گویی هیچکس بنا نیست هزینه برخوردهای سلبی در این فضا را بپردازد.
اشتباه بزرگ ، لغو موضوعیت پروانه ساخت
محمد رضا عباسیان مدیر عامل سابق رسانههای تصویری معتقد است: اولین اشتباه بزرگی که ساترا دراین زمینه کرد این بود که موضوع پروانه ساخت را منتفی کرد و گفت: هر که بخواهد میتواند هر سریالی بسازد و صرفاً برای پخش باید از من پروانه نمایش بگیرد. در حقیقت بعد از ساخت سریالهایی با هزینههای چند میلیاردی برای نهاد نظارتی سخت است که به تهیه کننده و سرمایهگذار اثر بگوید که کار غیر قابل پخش است و این وضعی است که اکنون شاهد آن هستیم و آثار تولید شده بدون نظارت در مرحله قبل از تولید، سبب شده تا محتواهایی تولید شود که استانداردهای حداقلی فرهنگی را دارا نیست.
سریال «بیگناه» به نوعی تابوشکنی شرعی و عرفی مبتلا است که در بیست و چند قسمت با پرداختن به وضعیت نمایشی ممنوعه در مخاطب حسی ایجاد میکند که اندوه عدم وصال بر مخاطب اثر وضعی نامطلوبی خواهد داشت. علاقه بهمن به فروغ که عموی او محسوب میشود در قالب یک روایت دراماتیک مخاطب را آنچنان درگیر میکند که جز با ازدواج آن دو آرام نمیشود. زمانی که بهمن متوجه میشود که عموی فروغ است و این شرع است که مانع ازدواج این دو میشود مخاطب را در این فکر فرو میبرد که ای کاش شرع نبود تا این وصال صورت میگرفت.
احکام شرعی، مانعی برای پایانی با خوشایند مخاطب
اما بیپروایی این سریال به همین جا ختم نمیشود. ازدواج ابریشم با رشید با توجه به ملاحظات فقهی مبنی بر عدم امکان ازدواج خانم باردار بدون پایان یافتن عده شرعی چگونه در این سریال گنجانده شده است؟ قبح زدایی از ناهنجاریهای اخلاقی و عادیسازی روابط محرم و نامحرم (عشق ممنوعه) و دوستیهای خیابانی و خیانت به همسر، اشاره به ماجرای جنبش «می تو» تا مصرف قرصهای محرک در میان دانشآموزان دبیرستانی و ماجرای بیت کوین کلاس درس کاملی است برای مخاطبانی که در بستر موقعیتهای لوکس ولاکچری و رؤیایی فیلم بیگناه، معیار و ارزشهای اخلاقی و اجتماعی خود را باز تعریف میکنند.
فیلمی بیسرو ته و گیج کننده از مهران احمدی که تلاش کرده تا از طریق تابو شکنی و جذابیتهای بصری برای خود مخاطب جذب کند. در یک کلام، زیبا جلوه دادن ابتذال و گناه، تنها محصول این درخت نارس است که تا آخرین قسمت بر صحنه شبکه خانگی تاخت و هنوز ساترا بهعنوان نهاد نظارتی بر نمایش خانگی نتوانسته جواب استعلام خود را از محمد جواد شکوری مقدم مدیر عامل رسانه فیلیمو دریافت کند.
با توزیع چنین اثر غیر متعارفی و بیتوجه به مراجع نظارتی باید منتظر باشیم تا اوضاع شبکه نمایش خانگی از این بیقانونیها فراتر رود مگر اینکه مراجع قضایی به این داستان ورود کنند. جرم انگاری اینچنین محتواهای ساختارشکنانهای میتواند بهعنوان یک عامل بازدارنده دست مجرمانه آنها را از دامن فرهنگ و هنر این کشور کوتاه کند.
لزوم نظارت بیش از پیش بر پلتفرمها
همچنین با بررسی این چرخه ابتذال در روند ساخت و پخش این دست از سریالها لزوم نظارت بر پلتفرمها بیش از پیش محرز است. بیتردید این جریانهای پخش کننده با یک حساب دو دوتا چهارتا، هر ماه حجم عظیمی از گردش مالی را با خود به همراه دارند که همین درآمدهای کلان و بیضابطه توانسته برای این پلتفرمها حریم امنی ایجاد کند که در این امپراطوری حتی نهادهای قانونی کشور هم حق مداخله و اظهار نظر نداشته باشند. این سامانه شبکه نمایش خانگی نه تنها کمر به تخریب خانواده ایرانی بسته بلکه با سابقه حذف صحنههای انقلابی فیلمهایی همچون از کرخه تا راین به ارزشهای انقلابی هم رحم نکرده و تاریخ را هم تحریف میکند. سامانههایی که بیش از هر چیزی در پی رسیدن به سود مادی بیشتری هستند و در این میان حقوق مخاطب و مصالح فرهنگی برای آنها جایگاه چندانی ندارد. با اعتراضات اخیر مردمی و مجلس نسبت به عملکرد ساترا، بیژن نوباوه راهحل را نظارت صداوسیما بر سینمای خانگی میداند هرچند برخی به دلایلی مخالفاند گویی منافع پلتفرمها با نظارت ساترا بهتر حفظ میشود.