شیوع پدیده خستگی پیام

ونوس بهنود
دبیر  تحریریه
vbehnood@gmail.com

اقتصاددان برنده نوبل، هربرت سیمون در سال 1971 به نتیجه‌ای رسید که امروز هر ‌ایرانی در حال تجربه آن است. پدیده فقر در غنای اطلاعات. سیمون معتقد بود «غنای اطلاعات، فقر توجه می‌آفریند» و زمانی ‌این ادعا را مطرح کرد که شبکه‌های اجتماعی در حال تنیدن تارهای خود به دور افکار آدم‌ها بودند.‌این ادعا به نظر جمله‌ای جذاب است اما در عمق آن خبر از فاجعه‌ای می‌دهد که امروز می‌توان در رفتارها و روابط شهروندان با یکدیگر به سادگی آن را مشاهده کرد. خیل عظیم اطلاعات در شبکه‌های مجازی اغلب بدون تمرکز و تفکر و براساس یک روزمرگی دریافت و مصرف می‌شود. رژیم غلطی که کاربر را به سمت «خستگی پیام» سوق می‌دهد. جیمز پاتر معتقد است خستگی پیام به‌ این معنی است که «ما وقتی احساس می‌کنیم زیر بار ‌این همه پیام رسانه‌ای غرق شده‌ایم، تلاش می‌کنیم از خودمان با محدود کردن تمرکزمان و پالایش شمار بیشتری از پیام‌ها محافظت کنیم.در نهایت کارمان به جایی می‌رسد که خودمان را بارها در معرض یک نوع پیام قرار می‌دهیم و ارزش هر پیام کم و کمتر می‌شود و ما توانایی تمرکز را از دست می‌دهیم.» چنین حالتی که از سوی پاتر ترسیم می‌شود، یک تصویر عادی در روزمرگی ماست.آدم‌ها بین صفحات ‌اینستاگرام می‌چرخند و از تلگرام به واتس‌اپ و از واتس اپ به توئیتر و به همین ترتیب در دریای اطلاعاتی که شاید بخش عمده‌ای از آن را عمیقاً نمی‌پسندند، غرق شده‌اند. گاهی ‌این مسخ شدگی به حدی است که افراد از محیط بیرونی خود غافل می‌شوند و نه صدایی می‌شنوند و نه بغل دستی‌شان را می‌بینند. تصویر گوشی به دستی که در یک محیط پر از آدم مرتب تنه می‌خورد و باز بعد از عصبی شدن جزئی سرش را به گوشی برمی‌گرداند، داستان همان خستگی از پیام‌ها و مسخ‌شدگی در آن است. بیش از آنکه کاربر به ‌این بیندیشد که چه لزومی دارد تا به‌این درجه پرخوری و بدخوری محتوای رسانه‌ای داشته باشد، گرفتار تارهای درهم‌تنیده محتواهایی است که به مرور زمان حوصله، دقت و تمرکزش را کاهش می‌دهد. بخش تلخ ماجرا زمانی که است که به کودکان می‌نگریم. افرادی که در دوره جوانی و بالاتر خود هستند، دهه‌هایی از زندگی‌شان تجربه تمرکز و مطالعه را سپری کرده‌اند. به جای کتاب پی دی اف، کتاب چاپی خوانده‌اند و در کلاس‌های حضوری مدرسه و دانشگاه نشسته‌اند. در کودکی گوشی در اختیار نداشته‌اند و بازی‌های کامپیوتری به‌صورت محدود با دستگاه‌های ساده داشته‌اند. اما متولدین دهه 90 و کمی پیش‌تر از آن می‌توان گفت با صدا و تصاویر گوشی‌ها متولد شده و از کودکی نیز در معرض انواع رسانه‌ها بوده‌اند.اینها از کودکی محکوم به تجربه پدیده بیمارگونه خستگی پیام هستند. در مقابل چنین آسیبی چگونه از آنها محافظت می‌کنیم؟