سعدی شیرازی در تعقیب قاچاقچیان
اعلام موضع آقای منتقد مقابل نویسندگان
زهرا راستگویی
خبرنگار
پیدا کردن یک داستان جنایی-پلیسی در ادبیات داستانی ایران سخت است و پیدا کردن کتابی در این ژانر که خوب هم نوشته شده باشد، سختتر. فیل در تاریکی نوشته قاسم هاشمینژاد یکی از همین نمونههای کمیاب است. برگ برنده هاشمینژاد آگاهی او به زبان و ادبیات فارسی است. همچنین ویژگی نوشتههای او داشتن زبانی آراسته و پاکیزه است. به طوری که موقع خواندن برخی از مقالههایش آنقدر از کلمات و افعالی که به کار میبرد به وجد میآمدم که زیرشان خط میکشیدم تا شاید در خاطرم بماند و بتوانم بعداً استفاده کنم.
در کارنامه هاشمینژاد تصحیح هم دیده میشود. علاقه او به ادبیات فارسی وسط نوشتن یک رمان پلیسی هم رهایش نمیکند. نام کتاب را میگذارد فیل در تاریکی، اسم مستعار کارآگاهش سعدی شیرازی است و مهستی گنجوی شخصیت منفی داستان هم از این قافله عقب نمانده. یکی از بازیهای زبانی او استفاده از لهجهها است. کارآگاه سعدی با لهجه شیرازی حرف میزند و نیکلا نگهبان ارمنی گاراژ با لهجه خودش. جلال امین هم که لوتی مسلک است حال و هوای تهران قدیم را زنده میکند.
صرف نظر از اینکه آیا اصلاً فیل در تاریکی اسم مناسبی برای یک رمان پلیسی هست یا نه (البته که خود هاشمینژاد پلیسی بودنش را قبول ندارد) نام کتاب این تصور را برایمان ایجاد میکند که لابد در داستان در مورد یک موضوع برداشتهای غلط متفاوت وجود دارد. هر کس ماجرا را از زاویه دید خودش میبیند مثل داستان مولانا که هر کسی فیل را جوری که لمس کرده بود برای دیگران توصیف میکرد. اما همانطور که جعفر مدرس صادقی میگوید این نام صرفاً اشاره به کشف حقیقت دارد. پردهای که کنار میرود و فیلی که از تاریکی بیرون میآید.
قاسم هاشمینژاد رمانش را در واکنش به نوعی فرمگرایی نوشت که دامن نویسندگان دهه پنجاه را گرفته بود؛ رمانهایی که زمان و مکان ندارند و هر چیزی در آنها نشانه است. هاشمینژاد خود در مقدمه همین کتاب میگوید که در میانه این تلاش برای نشان دادن جریان سیاسی و اجتماعی در قالب نمادها، هنر داستاننویسی است که جوانمرگ میشود. نویسندگان گمان میکنند با نوشتن داستان بیزمان و مکان به ابدیت پیوند میخورند.
او برای همین هدف است که ژانر پلیسی-جنایی را انتخاب میکند. هاشمینژاد در قالب این ژانر پیرنگی مستحکم برای داستانش میسازد. زمان و مکان را مهم میشمارد و حادثه در داستانش اصل است، تکلیفش نیز مشخص است. میخواهد داستان بگوید. هاشمینژاد فرصتی به دست آورده است تا با نوشتن کتابش به نویسندگانی که به کارهایشان انتقاد میکردند، نمونهای از آنچه مدنظرش بود را نشان دهد. به قول خودش «میخواستم در یک داستان موضعم در برابر ادبیات داستانی دورهام را ثبت کنم.»