گربه قرمز و گربه آبی

کتابی برای خواهر برادرهای همسن و سال

زهرا بزرگ‌زاده
روانشناس کودک

گربه قرمز و آبی همیشه با هم دعوا داشتند. یکی از آنها باهوش‌تر بود و دیگری چالاک‌تر! گربه آبی می‌توانست خوراکی‌های خوشمزه‌ای پیدا کند و آنها را بقاپد و گربه قرمز هم می‌توانست خیلی خوب بالا پایین بپرد و در بلندترین طبقه‌های قفسه بنشیند. گربه آبی دوست داشت مثل گربه قرمز می‌توانست تکان بخورد و گربه قرمز هم دوست داشت مثل گربه آبی می‌توانست راحت خوراکی پیدا کند. آنها آنقدر با هم دعوا کردند تا یک روز تصمیم گرفتند شبیه یکدیگر بشوند. پس گربه قرمز، رنگ آبی پیدا کرد و در آن غلت زد و گربه آبی هم کلی چیزهای قرمز خورد اما این راه‌ها فایده نداشت. آنها برای مشکلشان راه بهتری پیدا کردند تا اینکه گربه زرد آوازه‌خوانی سر رسید و...،حالا گربه‌ها برای آن که بتوانند آواز بخوانند باید چه کار کنند؟
گاهی در یک خانواده تفاوت میان فرزندان آنقدر زیاد است که شگفت‌زده می‌شویم. بعضی از کودکان از همان ابتدای چهار، پنج سالگی مهارت‌های کلامی‌شان بارز است و بعضی دیگر در فعالیت‌های حرکتی مهارت دارند. همین تفاو‌ت‌ها که طبیعی به نظر می‌رسد، می‌تواند نقطه‌ آغاز نگرانی والدین و دعواهای کودکان باشد. در این میانه، نباید فراموش کنیم که با مهارت‌آموزی می‌توان به حداقل یا سطح متوسطی از هر توانایی دست یافت اما برای بهترین بودن، گام اول، یافتن آن حیطه‌ای است که می‌توانیم در آن بالاترین عملکرد را داشته باشیم. کودکان با یکدیگر متفاوت‌اند و ممکن است در فعالیتی، یکی از برادران عالی باشد و دیگری هیچ سررشته‌ای در آن نداشته باشد. مهم این است ما به‌عنوان والدین بدانیم  هر کدام نهایتاً استعداد بخصوصی دارند که نمایان خواهد شد.
کتاب گربه قرمز و آبی نوشته‌ «جنی دزموند» است که پیام ابراهیمی آن را ترجمه و انتشارات علمی فرهنگی آن را به چاپ رسانده است. این کتاب برای کودکان 5 تا 8 ساله مناسب است و به آنها یاد می‌دهد، توانایی‌های هرکس با یکدیگر متفاوت است و به‌جای آن که مدام به مهارت‌های دیگری چشم بدوزیم و بخواهیم مثل او شویم، می‌توانیم از او یاد بگیریم و در نهایت شاید مهارت‌های ما مکمل هم شوند و بتوانیم با هم دوست باشیم!