شاعری که در اواخر عمرش مالیخولیا گرفت

آشنایی با قاآنی شیرازی

ریحانه میرحسینی
کارشناس ارشد ادبیات

میرزاحبیب‌الله شیرازی نام او ولی متخلص به قاآنی بود که در سال 1223 هجری در شیراز به دنیا آمد. گویا حرفه شاعری در خانواده‌اش ارثی بوده و به او رسیده است، زیرا پدرش محمدعلی گلشن هم شاعر بود و شهرت داشت ولی زمانی که قاآنی تنها یازده سال داشت پدرش را از دست داد و به فلاکت افتاد. شاعر بخت برگشته ما از همان کودکی خود پدر خودش شد و راه زندگی را پیش گرفت و بی‌تشویق هیچ احدی به مدرسه رفت و به درس و مشق سرگرم شد. از همان ابتدا سخت پسند بود و پس از چند سالی که در اصفهان به تحصیل ریاضی و معارف پرداخت به شیراز برگشت و به تدریس و شرح دیوان خاقانی و انوری مشغول شد. قاآنی عاشق گشت‌وگذار بود و حسابی دور ایران گشت و در سی و چند سالگی تصمیم گرفت زندگی مشترک تشکیل دهد ولی در ازدواج اولش یک زن بداخلاق نصیبش شد پس عطایش را به لقایش بخشید و زن دیگری گرفت ولی کلاً بدشانس بود و ازدواج دوم هم از اولی بدتر شد. درنهایت از طریق اعتضادالسلطنه به ناصرالدین شاه و مهدعلیا معرفی شد و به شاعری دربار انتخاب گردید و به تربیت فرزندش پرداخت. اواخر عمر به پریشان‌گویی و مالیخولیا مبتلا گشت و در چهل‌وهفت سالگی درگذشت. قاآنی به تقلید از سعدی کتابی به نام پریشان نوشت که حاوی 121 حکایت تعلیمی بود ولی کار را خوب از آب درنیاورد، زیرا کتاب بسیاری حکایت غیراخلاقی داشت و دیوانی دارد که هم در آن شعر خوب و هم شعر بسیار بد گفته و در غزل هم دنباله‌رو سعدی است که شکسته نفسی می‌کند و قبول دارد که سعدی از او برتر است. او بسیار باهوش بود و در فرصتی اندک می‌توانست شعر بسازد، همچنین با زبان‌های خارجی آشنایی داشته ولی هرکس و ناکس را می‌ستایید و برای دریافت صله شعر می‌گفت.
نمونه‌ای از شعری را که در پریشان نوشته است می‌خوانید و خداحافظ:
هزار سال که ضحاک پادشاهی کرد، ازو نماند بجز نام زشت در عالم
اگرچه دولت کسری بسی نماند ولی، به عدل و داد شدش نام در زمانه علم