متغیرهای تورمساز در قله
1- حجم پایه پولی که رشد آن یکی از عوامل مهم تورمزا است، در پنج سال گذشته (سالهای 1398 تا 1403) 31 درصد نسبت به بازه مشابه قبلی رشد کرده است. رقمی که در مقایسه با سالهای پس از انقلاب کمسابقه بوده و نشان میدهد در سالهای اخیر سرعت خلق اعتبار افزایش یافته است. پایه پولی که به اصطلاح چاپ پول نیز نامیده میشود حجمی از پول است که در ازای افزایش ذخایر خارجی، استقراض به بانکها، استقراض به دولت و اجرای عملیات سیاست پولی خلق میشود. موضوعی که به باور اقتصاددانان در صورتی که منجر به خلق نقدینگی بیشتر شود، تورمزا خواهد بود.
2- سرعت چاپ پول در سالهای پس از انقلاب در چند بازه افزایش شدیدی داشته است؛ اول، نیمه اول دهه 1370 مصادف با دولت سازندگی که نرخ رشد پایه پولی به 37.6 درصد افزایش یافت. دوم، نیمه اول دهه 1380 که این نرخ در روندی تصاعدی به 39.4 درصد رسید. سوم، سالهای 1390 تا 1392 که این نرخ به 38.8 درصد رسید و چهارم، سالهای 1397 تا 1399 که منجر شد نرخ رشد پایه پولی به رکورد بیسابقه 40.6 درصدی برسد. یکی از آثار رشد پایه پولی، رشد نقدینگی است. در واقع پولی که بانک مرکزی چاپ میکند میتواند از طریق بانکها و در فرآیند وامدهی و سپردهپذیری به چندین برابر پول بیشتر تبدیل شود و در اقتصاد گردش پیدا کند. افزایش حجم نقدینگی در واقع به معنای افزایش عرضه پول است که در صورت ثابت ماندن حجم تولید در اقتصاد، منجر به رشد قیمتها یا به اصطلاح تورم خواهد شد.
3- آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد متوسط رشد نقدینگی در پنج سال گذشته برابر با 32.7 درصد بوده است. رقمی که در بازههای مشابه قبلی در سالهای پس از انقلاب سابقه نداشته است. این گزاره به این معنا است که در پنج سال اخیر سرعت خلق پول در بانکها شدت گرفته و بنابراین موتور تورم نیز داغتر از قبل شده است. برای این موضوع علل مختلفی ذکر میشود. از جمله ناترازی سیستم بانکی، فشار دولت به بانکها برای جبران کسری بودجه و فشار تسهیلات تکلیفی بر دوش بانکها. عوامل در هم تنیدهای که در نهایت همگی به یک نتیجه منجر میشوند: افزایش نرخ تورم و کاهش قدرت خرید جامعه. دولت چهاردهم در چنین وضعیتی روی کار آمد.