احمد مسجد جامعی در مراسم رونمایی از کتاب استاد فرشچیان در تالار وحدت:
حکمت نظری و حکمت عملی در آثار استاد
مسجد جامعی
قائم مقام رئیس مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی
آثار مینیاتوری که جنبه عاشقانه دارد، میکشد. اصلا در مینیاتور تصرف میکند و به آنکه بهطور سنتی در خدمت متن بود، استقلال میبخشد و با شکاندن قاب تصویر و آوردن آن در خدمت متن ابتکاری دیگر خرج میدهد؛ انگار که مکتب قهوهخانه و مینیاتور و نقاشی و حتی نوعی کوبیسم به هم آمیخته شده تا آثار این هنرمند بزرگ خلق شود. وگرنه مگر در مینیاتور اصلا چنین چیزهایی را داریم؟ مگر تراژدی و حماسه داریم که بشود عصر عاشورا؟ اما او این کار را میکند. از هنر جدید و ظرفیتهای جدید بهره میگیرد و در عین حال در سنتها و باورهای عمیق ریشه دارد. یکبار در محضرشان در کاخ سعدآباد، تابلوی حضرت علیاصغر را رونمایی کردیم. سفارش آن را به استادشان میرزا آقای امامی ارجاع میدادند. آقای امامی شخصیت برجستهای بود.
وقتی کتابی از آثار ایشان تهیه و منتشر کردیم آقای فرشچیان بسیار خوشحال شدند و گفتند در حسرت یک گل و مرغ از استادم هستم. اما این نگاه با روایت آقای فرشچیان تفاوت داشت و چقدر روایتهای ایشان منحصربهفرد و لطیفند. آقای فرشچیان فضای عمومی جامعه را نادیده نمیگیرد و به آن بیاحترامی و بیاعتنایی نمیکند، اما نگاه خودش را دارد. مثلا درباره تابلوی حضرت عباس به ایشان گفتم: «حضرت از روی زین به زمین افتاد.» گفت: «دلم نیامد. هر چی فکر کردم دلم نیامد حضرت عباس از زین به زمین بیفتد.» میدانید ایرانیان چه نسبت و رابطهای با حضرت عباس دارند. اما او در اینجا روایت خودش را دارد و خاطرهای را که همواره در ذهن مردم است به شیوه و سبک دیگری متذکر میشود. لباس حضرت در این تصاویر بسیار فاخر است و تیرهای رها شده گویی به بدن این پهلوان روئینتن چندان کارگر نمیافتد.
فرشچیان ذوق و سلیقه شخصی خود را به خورد مخاطب نمیدهد، بلکه ذوق و سلیقه مخاطب را ارتقا میدهد. میتوان گفت نقاشیهای ایشان در حوزه هنر دینی، منشا یک تحول و ارتقای سطح نگاه و نگارگری و هنرپردازی شده است و این را به وضوح در قیاس با آنچه در گذشته ارائه میشد، میتوان دریافت و باز میتوان گفت که فرشچیان یک چهره متمایز و متفاوت است؛ چهرهای درخشان نهتنها میان صاحبنظران و نظریهپردازان و هنرمندان، بلکه در بین همه مردم.
اگرچه در ابتدا گفتم به آقای فرشچیان استاد نگوییم و استادی چیزی بر ایشان نمیافزاید، اما این نکته را هم اضافه میکنم که ایشان استاد یک رشته نیست؛ معلم رشتههای مختلف است و این توان را دارد که سنت و فرهنگ ایرانی که هنری ترکیبی است، گسترش دهد. تخت جمشید را تصور کنید. بخشی از هنر تخت جمشید لوتوس است. منشا لوتوس کجاست؟ شبه قاره. بخشی از این هنر هماست؛ منشا؟ در هنر مصر. بخشی از هنر بابل است. سرستونها از هنر یونان است، اما وقتی همه اینها ترکیب شد، ترکیبش ایرانی است. روحش ایرانی است. در حکمت همچنین است؛ شاید پیشینیان از یونان گرفتند، اما ترکیب نویی ارائه دادند. آقای فرشچیان هم حقیقتا در هنر این کار را کرده است. تکتک اینها هنری مجزاست که ترکیب و تبدیل به اثری ایرانی شده. از این جهت در حوزه هنرهای ایرانی، ملی، سنتی و آیینی چهره منحصربهفرد و معلم بسیاری از هنرهاست. مثال دیگرش همین طرح ضریح، جایی که فرشچیان دست میگذارد و ضریح را میسازد، جایی است که میلیونها نفر آرزو دارند دست بگذارند و حرم را لمس کنند. این، کار یک هنر نیست؛ بیش از ده هنر باید تا چنین ضریحی ساخته شود. اول حجم، بعد ریاضی و هندسه، سپس ارائههای شکل و معنا، در دل اینها خط و خوشنویسی و طراحی و مینا و هنرهای مربوط به فولاد و طلا و نقره و... همه اینها باید به کار گرفته شود و در ترکیب درستی فراهم آید تا چنین اثر فاخری پرداخته شود. هنرهایی که کمکم در حال فراموشی است و چهرههای برجسته در آنها کمتر دیده میشود. فرشچیان در همه این رشتهها تسط دارد و میتواند همه اینها را کنار هم بچیند. در حقیقت هنر را کارگردانی کند تا یک اثر خلق شود. به واقع ایشان به فنون مختلف آگاه است و استادالاساتید. ما معمولاً به کسانی که در حوزههای مختلف استادی دارند، حکیم میگوییم. فرشچیان حکیم هنرهای ایرانی است.
هم حکمت نظری دارد و هم حکمت عملی. حکمت عملی که معلوم شد ولی آیا بدون حکمت نظری میتوانیم چنین پرمعنا توصیف کنیم! میتوانیم تابلوی هستی را اینطور بسط دهیم! گاهی فکر میکنم در همه آثاری که در تاریخ ما وجود دارد آیا کسی برای مقدمه شاهنامه فردوسی با این عظمت که خلقت و هستی را بیان میکند و با نسخههای مختلف که در دوران تیموری و صفوی و دیگر ادوار طراحی و تصویر شده، کسی این بخش را تصویرگری کرده؟ کاش تصویرگری مقدمه شاهنامه را به دست فرشچیان داشتیم! خب اگر از این زاویه نگاه کنیم، فرشچیان هم در حکمت نظری و به گواهی آثارش هم در حکمت عملی صاحب ذوق و نظر و سبک است.
از این جهت میتوان گفت ایشان در حوزه هنر معاصر ایران، در رشتههای هنرهای ایرانی، چه سنتی و چه ملی و چه آیینی، استاد برجسته و فرزانهای است و در رشتههای مختلف تسلط دارد و میتوان ایشان را حکیم هنرهای
ایرانی - اسلامی نامید.
روحش شاد.