یادداشت

بی‌اعتمادی به کلمات

فرزانه قوجلو |  مترجم کتاب

ویرجینیا وولف که تقریباً بی‎اغراق با کلماتش می‎زیست، احساس می‎کرد کلمات نقشی دوگانه دارند و به آنها اعتماد نداشت. می‎گفت:«هر چه خیر و هر چه شر است، ‌زاده کلمات‎اند.» و می‎گفت:«من همیشه سعی می‎کنم به آن سوی کلمات برسم.» بنابراین، گفت‎وگوها و نامه‎هایش از مهم‎ترین‎ آثارند. مدت‎هاست که دیگر گفت‎وگوهای او از دسترس ما خارج شده‎اند اما به واسطه نامه‎هایش می‎توانیم او را بشناسیم.
همین ادعا نمی‎تواند درباره نویسندگانی که نامه‎های‌شان را به دقت برای آیندگان می‎نویسند، صادق باشد. باید گفت به اصطلاح نامه‎نویسان بزرگ ـ‌به‌خصوص مردان نویسنده‌ـ صفحات خود را با قطعات ادبی پر می‎کنند. نامه‎های وولف را به دلیل بداهگی پرفروغش دوست داشته‎اند. زندگی وولف، دوستی‎ها و عشق‎هایش، علاقه حرفه‎ای‌اش، بیماری‎هایش، آثارش، شیفتگی‎اش به مکان‎ها و مناظر، حساسیت موشکافانه‎اش، نوآوری‎ها و احساسات عمیقش، ولعی‌که‌ برای شایعه‎ها دارد، جنجال‎ها و شوخی‎ها، عصبانیت‎ها و افشاگری‎هایش، مهربانی و نامهربانی‎اش، محبت و جذابیتش و مهم‎تر از همه لذتش از داستان‎سرایی، همه اینها و بیشتر از اینها در نامه‎ها به نمایش درمی‎آیند.
در یکی از این نامه‎ها خطاب به ویولت دیکنسون (تاریخ‌ نامه ۲۸ دسامبر ۱۹۰۶ است) چنین می‎خوانیم:«فکر می‎کنم خانه‎داری چیزی است که من به بهترین شکل از پسش برمی‎آیم. منظورم این است که خانه‎مان را به شیوه‎های خارق‎العاده اداره کنیم. اصلاً خانه‎داری را دوست داری؟ فکر می‎کنم باید به خوبیِ نوشتن باشد و همان‎طور که چند روز پیش با ونسا درباره‎اش بحث می‎کردم، هیچ‎وقت نمی‎فهمم این دو کار در کجا از هم جدا می‎شوند. دست‌کم اگر باید کتاب‎ها را در یک طرف بگذاری و زندگی را در طرفی دیگر، هر کدام چیز فلک‎زده و بی‎روحی می‎شود. اما نظریه من این است که این دو به طرز تشخیص‎ناپذیری با هم یکی می‎شوند...»

ویژه نامه ویژه نمایشگاه کتاب ۲۵ اردیبهشت
 - شماره  - ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴