الهام فلاح/ نویسنده
روایتی از شرم معمولی بودن
چقدر تماشای زندگی دیگران در شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک و اینستاگرام و امثال اینها باعث ایجاد شرم در ما میشود؟ شرم از معمولی بودن. شرم از ساده بودن. شرم از نداشتن روتینهای خاص و سبک زندگی ویژهای که توجه و تمرکز آن روی زیبایی و سلامت و تناسب اندام ماست؟ حتی شرم از ظاهرمان، از صورت و قیافه و شکل لباس پوشیدن و فرم بدنمان؟ تماشای عکسهای زیبا و خوش رنگ و لعاب آدمهای دیگر گاهی حتی باعث ایجاد شرم در ما نسبت به خانواده، شغل، همسر و حتی ملیتمان میشود. آلما، زن جوان رمان «شرم» با همسر و دو فرزند خردسالش در خانهای در حاشیه شهر زندگی میکند. باید به مزرعه و باغبانی و همه امورات بچهها و خانه رسیدگی کند. همیشه خسته است و وقتی برای خودش ندارد و در غیاب همسری که غالباً در خانه نیست همه امور بر دوش اوست و همین او را بهشدت ملالزده و خسته کرده است و حالا در تعقیب زنی به نام سلست در شبکههای مجازی، این عدم رضایت و شرم از خویش در او به اوج خود میرسد. تا جایی که آلما در عملی متهورانه خانه و زندگی و فرزندانش را به امید رسیدن به مرید مجازی خود یعنی سلست ترک میکند. اما چیزی که در مواجهه با واقعیت زندگی سلست میبیند تکاندهنده است. «مکنا گودمن»، نویسنده این اثر به طرز قابل ستایشی خواننده را در حسرت آلما نسبت به سلست همراهی میکند تا جایی که وقتی آلما بدون حساب و کتاب زندگی خود را ترک میکند دلت میخواهد برای شجاعتش کف بزنی. اما نمیدانی که قرار است با سرت بخوری به دیوار و مخات روی زمین پاشیده شود. و در پایان رمان نمیدانی این شرم مربوط به گرفتن دره عمیق و شکاف وسیع بین واقعیت زندگی سلبریتیها و بلاگرهاست با آنچه از خود به نمایش عمومی میگذارند یا از فکر سادهلوحانه خودمان در حسرت خوردن و رشک به آنچه دیده میبیند و دل میپسندد. رمان، ترجمه خوب و روانی دارد. صحنههای بسیار آشنایی دارد برای هر زنی که روزگاری از زندگی خود را صرف بچههای کوچک و ناتوان خود کرده که در عین تلاش برای زن خوب و مادر نمونه بودن، گاه او را تا سرحد بیزاری از زندگی سوق داده است. روزهایی که امور هرگز تمامنشدنی خانه و بچهها تنها و تنها به زن احساس مغبونبودگی و بربادرفتن همه رویاهایش میدهد. احساسی که به راحتی هم نمیتواند از آن با دیگران سخن بگوید. «شرم»؛ رمان خواندنی و آرامشبخشی است. اقلاً از این لحاظ که خیال آدم را راحت میکند که در تجربه این احساس جونده شرم و حسرتی که گسترش فضای مجازی به جای همه ما آدمهای عادی انداخته، تنها نیست.