بهروز افخمی/ کارگردان
کشف هیجانانگیز گودل
کتابی را که میخواهم پیشنهاد بدهم ۱۰ سال پیش کشف کردم. آن زمان از خواندن این کتاب حیرت کردم و همچنان در حیرتم؛ تا به حال ۱۰ جلد از این کتاب را که نام آن «ناتمامیت، اثبات و پارادوکس کورت گودل» است به دوستانم هدیه دادهام. کسانی که منطق خوانده باشند میدانند اثبات و پارادوکس با هم امکانپذیر نیست و نمیشود یک گزاره و نتیجهگیری، هم پارادوکسیکال باشد هم اثبات پذیر؛ اما ظاهراً «کورت گودل» تنها پارادوکس عالم منطق را که در عین حال اثبات هم به حساب میآید طرح کرده است.
این موضوع همانقدر که گیجکننده است، جالب و حیرتانگیز همهست و به همین دلیل است که منطقدانان بزرگ میگویند بعد از ارسطو، بزرگترین منطقدانی که تاریخ به خود دیده «کورت گودل» است که اثبات با پارادوکس را در کمتر از 30 سالگی نوشته و خواندن آن به فهم ریاضیات عالی نیاز دارد.
این کتاب سعی کرده اثبات و پارادوکس «گودل» را به زبان غیرریاضی و تا حد امکان به افرادی که در علم ریاضیات سررشتهای ندارند تفهیم کند. علاوه بر این، کتاب به رفاقت بین «کورت گودل» با «آلبرت اینشتین» میپردازد که در همان ایام، نظریه نسبیت را عرضه کرده بود و ۲۰ و چند سال با کورت گودل فاصله سنی داشت. اینشتین از معدود کسانی بود که اثبات و پارادوکس گودل را فهمیده بود و اصرار داشت او را از آلمان یا اتریش به آمریکا بیاورد و در مرکز تحقیقات پیشرفته پرینستون برای او شغلی با حقوق خوب دست و پا کند تا به این ترتیب گودل نزدیک او باشد و بتواند با او گفتوگو کند. این دو نفر سالها در مرکز تحقیقات پیشرفته پرینستون و دور از اغیار با هم صحبت میکردند و سایر دانشمندان این مرکز از پشت پنجرهها به آن دو چشم دوخته و حسرت میخوردند این در حالی است که جای پای آنها روی چمنهایی که پیادهروی میکردند مشهور شده بود و عکسهایی هم از آن موجود است.
این کتاب از آن جهت حیرتانگیز است که به این دو نابغه غیرعادی اشاره دارد که با دو کشف بزرگ آنها در قرن بیستم، دنیا به طور کلی تغییر کرد و وارد مرحلهای از تاریخ دانش بشری شد که به آن پستمدرن میگوییم. آن زمان که اینها در مورد کشفیات منطقی و ریاضی خود فکر و به دنیا اعلام میکردند چه فهمیدهاند، هنوز عصر پست مدرن نام نگرفته بود، اما عیان بود که دنیا در حال خارج شدن از مرحله غرق شدن در علوم مدرن و تجربی است و متوجه بیهودگی بنای علم مدرن خواهد شد. این دو نظریه هر کدام به طور جداگانه میتوانستند بنای علم تجربی را زیر سؤال ببرند و علم تجربی و مدرن را به عنوان سیستمی که مدعی نزدیک شدن به حقیقت است زیر سؤال بردند؛ به یک معنا فرش را از زیر پای علم کشیدند و پرمدعایی و ابهت آن را به خاک مذلت نشاندند.
این موضوعی است که در کتاب «ناتمامیت، اثبات و پارادوکس کورت گودل» با زبان و شیوهای بین رمان و شرح تاریخ، وارسی شده و بسیار جذاب و خواندنی است. سعی نکنید این کتاب را کاملاً بفهمید زیرا فهم برهان گودل و نسبیت اینشتین جز با دانستن ریاضیات عالی ممکن نیست. در واقع چیزی که میتوانید از این کتاب بفهمید؛ یک توصیف ادبی و غیر ریاضی از این دو نظریه است که ظاهراً هر دو هم متناقض هستند و هم اثبات شدهاند و عالم منطقشناسان را به دیوانگی کشانده است.