یادداشت
علیه رویکرد تعبدی به فلسفه
کاوه فیضاللهی | مترجم حلقه گسترنده
با انتشار «اخلاق عملی» میتوان گفت که بیشتر کتابهای پیتر سینگر به فارسی ترجمه شدهاند و بنابراین اکنون مطالعه فلسفه او به زبان مادری ما امکانپذیر شده است. کتاب «آزادی حیوانات» او به کتاب پاتختی بسیاری از طرفداران حقوق حیوانات خانگی تبدیل شده و مصطفی ملکیان و محمدرضا جلاییپور و برخی دیگر حتی تلاش کردهاند «دیگردوستی مؤثر» سینگر را به نوعی مرام و روش زندگی بدل کنند. اما شایسته فیلسوف نیست که با آثارش برخورد تعبدی شود. حق چنین فیلسوف بزرگی آن است که آثارش نقد و واکاویده شوند. باید دید که سینگر کجا به هدف زده و کجا تیرش به خطا رفته است. این جایی است که باید ضعفمان را بپذیریم. انتشار بیش از ۱۵ کتاب از سینگر به فارسی تقریباً هیچ بازخوردی از جنس نقد و تحلیل در فضای فکری ما نداشته است. ضعف اندیشه انتقادی در ما پیش از این نیز بارها فیلسوفان بسیاری را در ایران به مرشد معنوی تبدیل کرده است. برای ما همواره آسانتر بوده که ریشسفیدی خردمند بیابیم و تسلیم محض او شویم. یکی از پیامدهای این خصلت ریشهدار برخورد کینهتوزانه با نقد و نقاد است. بیراه نیست اگر بگویم که این نوع طرفداری تمایزی میان فلسفه و فوتبال قائل نیست. به سهم خودم تلاش کردهام ترجمه یکی از آثار سینگر، که به موضوع تکامل اخلاق و رفتارهای اخلاقی در گونه انسان پرداخته و در نتیجه در برنامه مطالعاتی شخصیام جای میگرفت، را با نقد آن همراه کنم و بهترین نقطه آغاز برای این کار آن است که ببینیم اندیشمندان دیگری که چندین دهه مخاطب آثار سینگر بودهاند درباره دستگاه فکری او و نتیجهگیریهای اخلاقیاش چه میاندیشند. از این رو گزارشی از مجموعه دیدگاههای دیگران در ارتباط با کتاب «حلقه گسترنده» را به شکل دو افزوده به انتهای کتاب پیوست کردم. درباره فلسفه سینگر نیز مقالهای با عنوان «فیلسوف خطرناک» نوشتهام که در شماره ۱۵ مجله «آگاهی نو» (ص. ۱۷۱ تا ۱۸۸) منتشر شده است. امیدوارم که به این وسیله کتاب را زنده کرده باشم، زیرا کتابی که بحثی برنیانگیزد
زنده نیست.