احمد رفیعی وردنجانی شاعر
یک عمر هم در بیش هم کم رأی دادیم
با جان و دل، در شادی و غم رأی دادیم
این برکتِ جمهوری اسلامی ماست
افزونتر از هرجای عالم رأی دادیم
هرجا که دشمن خواست تا نومید گردیم
همراه هم رفتیم باهم رأی دادیم
رفتیم همراه تمام خانواده
با شور و شوقی خاص، از دَم رأی دادیم
رفتیم بنویسیم رأی عمه را، بعد
دزدانه جای عمه اعظم رأی دادیم
تا دشمن ایران و ایرانی بسوزد
با شوق این نام مُعظم رأی دادیم
در جنگ تحمیلی بدون بیمی از مرگ
رفتیم در خط مقدم رأی دادیم
در خبرگان و مجلس و شورا، سه نقطه
این سالها اینگونه درهم رأی دادیم
حتی اگر دلخسته از تحریم بودیم
پای وطن ماندیم، محکم رأی دادیم
با دستهای پینهبسته کار کردیم
وقتی که فرصت شد فراهم رأی دادیم
پای نظام و مکتب خود ایستادیم
تا قامت دشمن شود خم، رأی دادیم
این حق ما در انتخاب سرنوشت است
دنبال این حق مُسَلم، رأی دادیم
با مشت پُر سوی ستمگر حمله کردیم
تا دشمن ایران کند رَم، رأی دادیم
بچهبراندازی به من گفتا: نده رأی
رو سوی او با خنده گفتم، رأی دادیم!