در آداب کافه
مجتبی قبادی طنز پــرداز
در نعت کافه
روایت در باب فضیلت کافه بر سایر اماکن بسیار است و مسلم است که فضیلت آن فضیلت سرخیو راموس است بر استاد اسدی. و از حد گذشته و به تواتر رسیده و واجب است بر هر انتلکتوئل دمی در کافه بودن. اگر توانست هر روز و اگر نتوانست هر دو روز و اگر غیبت از سه روز زیادت گشت بر او باد جامهی املین بر تن کردن. در روایت صحیح منقول است که امام الانتلکتوئلین و فخر الکاتبین صادق هدایت به همراه مسعود فرزاد، مجتبی مینوی و بزرگ علوی هر بعدازظهر، در کافه نادری گرد میآمدند.
در نقلی دیگر لیلی گلستان در خاطرات خود نقل میکند که در کودکی، هفتهای یک بار با پدر و مادرش به کافه نادری میرفته. و بسیار گویند که احمد شاملو، سیاوش کسرایی، هوشنگ ابتهاج و مرتضی کیوان هم، گاهی در کافه نادری دور هم جمع میشدند و حتی ابتهاج و کیوان و کسرایی پای ثابت این کافه بودهاند.
و به سند حسن نقل است از جی.کی.رولینگ کاتب هری پاتر که سعادت آن است که فقط با یک دفترچه یادداشت به یک کافه سر بزنم و بنویسم.
و افضل کافهها نادری باشد، چنانکه مستحب مؤکد است هر کافه در هر جای بنا شود نام نادری بر آن نهند و باقی چون حمارند در برابر مادیان تازی. بعد از آن لقانطه باشد و شیرینی فرانس و فیروز. لکن اگر نباشند، هر کافه که انتلکت رود نکوست و در نقلی ثواب نصف زیارت کافه نادری و در نقل دیگر ثواب کامل بر او نویسند.
و صاحبین کافه را بسیار حسنه نویسند که مکانی بهر منورین ساخته و از نانوا نیز او بالاتر است که نانوا شکم پر کند و صاحب کافه مغز را. و نیز گویند باریستایی که در کافه خدمت کند انتلکتوالین را در جهان موازی قصری مطلا داشته باشد و خدم و حشم بسیار و بسیار بسیار مورد تفقد باشد.
مذمّت تعطیلی کافه
مع الأسف شنیده میشود که گهگاه کافهای بندند به جرم سرو مسکرات و تجمع و عدم رعایت شئونات. و نمیدانند اینان که کافه چشم منورالفکر است و منور بی چشم کور است و کوری منور همانا و هرز رفتن مملکت همانا. در روایت است که نخست کافه که بنا گشت پروکوب در فرانس بوده و انقلاب تاریخی فرانس از این مکان مقدس آغاز گشته به واسطهی حضور منورین که مؤسسین این انقلاب بودند. و بزرگانی چون ویکتور هوگو و بالزاک و ولتر در این ناحیه بودهاند و جهانی را متحول کردهاند. فرض است بر هر حکومت نگهداشتن احترام کافه را که مملکت بی کافه همچون برنج بی خورش است.