تاریخ کرموی جهان

ماجرای زایمان کانگورو

فرزانه صنیعی        طنز پــرداز 

 

احتمالا شما هم این لطیفه را شنیده‌اید که استرالیایی‌ها زندگی شدیدا آرام و بی‌حاشیه‌ای دارند و اسم استرالیا سال تا سال در اخبار نمی‌آید مگر این که کانگورویی، کوآلایی چیزی در جنگل‌های آنجا دوقلو زاییده باشد. اگر شما هم از باورمندان به این لطیفه هستید، اذیتتان نمی‌کنیم و راجع به همین مسئله صحبت می‌کنیم. یعنی خیال کنید این که می‌خوانید یک برگ کرمو از تاریخ همین چندسال اخیر نیست، بلکه گزارش زایمان یک کانگورو در جنگل‌های استرالیاست.
جانم برایتان بگوید که در سال ۲۰۱۲، یک رأس کانگوروی استرالیایی درد زایمانش گرفت‌. کانگوروی فوق‌الذکر طبیعتا یک کانگوروی ماده بود، چون در استرالیا همه اتفاقات خیلی طبیعی و آرام هستند و هرگز پیش نیامده که کانگوروی نری باردار شود و ریتم آرام و معمول زندگی را به هم بزند. ضمنا در همان روزها چند رأس نظامی استرالیایی هم در افغانستان مشغول جنگیدن بودند که خیلی اهمیت ندارد.
برگردیم به ماجرای کانگورو، این کانگورو از قضا تازه‌عروس هم بود و سال قبل با جهیزیه‌ای قابل قبول راهی خانه بخت شده بود.‌ سیسمونی او نیز چنان که در استرالیا مرسوم است تمام و کمال خریداری شده و به رؤیت فک و فامیل داماد هم رسیده بود. هیچ حرف و حدیثی هم پیرامون کم‌وکسری‌های آن درست نشده بود، چون در استرالیا همه چیز خیلی آرام و بی‌حاشیه پیش می‌رود. تا این که یکهو اتفاقی افتاد. قبل از این که بگوییم چه اتفاقی، باید به طور زائد و غیر لازمی اشاره کنیم که آن سربازهایی که بالاتر گفتیم ۷ نفر افغانستانی را اسیر کرده بودند و می‌خواستند آن‌ها را سوار هلی‌کوپتر کنند.
اما چه بر سر کانگوروی مادر آمد؟ صبح یک روز زیبا و آرام استرالیایی، کانگورو احساس کرد زایمانش نزدیک است. او ابتدا تعجب کرد، زیرا هنوز به تاریخ زایمانش چند روزی مانده بود و در استرالیا زایمان‌ها همه سر وقت اتفاق می‌افتادند. غیر از آن هم، همین یازده ماه پیش بود که اخبار گفته بود کانگورویی در استرالیا زایمان زودرس داشته و کوپن اعلام اخبار غیر عادی استرالیا تا سال بعد مصرف شده بود. در همین گیرودار، خلبان آن هلی‌کوپتری که حرفش را زدیم هم اعلام کرد برای ۷ نفر جا ندارد و فقط ۶ نفرشان را می‌تواند سوار کند.
اوضاع عجیبی شده بود. از این طرف کانگورو دلش نمی‌خواست به این زودی زایمان کند چون ماشین شارژی‌ای که برای سیسمونی بچه سفارش داده بودند هنوز نرسیده بود و مادرشوهر کانگورو هرچند رفتار طبیعی و بی‌حاشیه‌ای داشت اما صبر مادرشوهرهای کانگوروی استرالیایی هم اندازه دارد. از آن طرف سربازان استرالیایی مانده بودند که با آن یک اسیر اضافی چه کار کنند که طبیعی و بی‌حاشیه باشد و سروصدا ایجاد نکند. خداوکیلی هم این که ۷ اسیر داشته باشی ولی ۶ تا جا در هلی‌کوپتر بیشتر نباشد، مسئله بغرنجی است که حل آن به نبوغ نظامی ویژه‌ای نیاز دارد.
اما نظامیان مذکور راهش را پیدا کردند، چون به هر حال اسیر اگر اضافه بیاید یک کاریش می‌شود کرد. وای به روزی که کم بیاید و هلی‌کوپتر ناچار شود خالی برود؛ پول آن صندلی خالی را کی حساب می‌کند؟ لذا یکی از آن نظامیان که از مدیریت بحران و تصمیم‌گیری لحظه‌ای فوق‌العاده‌ای برخوردار بود فوری یکی از آن اسیران را با یک شلیک کشت و تعداد اسرا با صندلی‌ها برابر شد. این قضیه اگر مدیریت نمی‌شد، می‌رفت که در حاشیه‌آفرینی با خبر دوقلوزایی کانگورو رقابت کند و همه دنیا بگویند استرالیایی‌ها اسیران جنگی‌شان را در هلی‌کوپتر سرپا نگه می‌دارند، اما با درایت نظامی شلیک‌کننده، خطر بر طرف شد.
اما اگر از احوالات آن کانگورو جویا باشید، خدمتتان عرض کنیم که هیچی‌ش نبود، الکی خودش را لوس کرده بود. یک خرده استراحت کرد و حالش جا آمد و چند روز بعد بارش را زمین گذاشت. والّا کانگوروهای قدیم هفت شکم می‌زاییدند، نصف این جدیدها ادا و اصول درنمی‌آوردند. همین کارها را می‌کنند که اسم کشور توی اخبار سر زبان‌ها می‌افتد دیگر، اه!

جستجو
آرشیو تاریخی