عاشقی دردسری بود نمی‌دانستیم!

عاشقانه‌ای پرالتهاب در دل روزهای انقلاب و جنگ

مصطفی جواهری
آموزگار

«وضعیت بی‌عاری» رمانی است نوشته «حامد جلالی» و منتشر شده توسط انتشارات «شهرستان ادب». بگذارید حرف آخرم را همین اول بزنم: وضعیت بی‌عاری کتاب ارزشمند و قابل توصیه برای مطالعه است که با وجود روانی و جذابیت‌های ظاهری فراوان برای مخاطبان عام، می‌تواند برای علاقه‌مندان جدی و متخصصان حوزه ادبیات داستانی هم اثری در خور تأمل و کشف‌کردنی تلقی شود. این کتاب قصه زوجی خوزستانی از دو دین اسلام و صابئی است که به‌دنبال ماجراهایی عاشقانه و پر فراز و نشیب، زندگی خود را به موازات حوادث انقلاب شکل می‌دهند و پیش می‌برند. داستانی است که به قرائن مختلف می‌توان آن را از گونه آثار عاشقانه، تاریخی، یا حتی دفاع ‌مقدسی دانست. همچنین «وضعیت بی‌عاری» به لحاظ فنی هم اثری قابل اعتناست که ضمن رسیدن به ساختاری منسجم و مستحکم، از تجربه‌های فرمی ارزشمند و موفقی استقبال کرده است.
نویسنده در مصاحبه‌ای در جواب سؤال «وضعیت بی‌عاری محصول چه فرایندی است؟ چگونه شکل گرفت؟» پاسخ می‌دهد که:
«شهرستان ادب دوره‌ای به نام «مدرسه رمان» افتتاح کرد و من برای اولین دوره طرح دادم و طرحم نیز پذیرفته شد و تحت نظر سرکار خانم بلقیس سلیمانی شروع به نوشتن کردم و بعد از تحقیقات کتابخانه‌ای، راهی خوزستان شدم و تحقیقات میدانی را پشت سر گذاشتم تا بالاخره نسخه اول رمان را 14 ماه بعد تحویل دادم.»
و این تحقیقات میدانی به خوبی در جریان داستان مشخص است. در وضعیت بی‌عاری، با داستانی روبه‌رو هستیم که در بستر یک بوم و جغرافیا شکل می‌گیرد. اتمسفر داستان، صرفاً برآمده از اطلاعات ویکی‌پدیایی نیست و جزئیاتی را می‌خوانیم که تنها با زیست نویسنده درآن فضا قابل انتقال و دریافت است.
وضعیت بی‌عاری، در کنار نثر پیراسته و تمیز خود، از فرمی هنرمندانه بهره می‌برد. در خیلی از رمان‌های ایرانی، وقتی با یک بازی فرمی روبه‌رو می‌شویم، صرفاً با یک بازیگوشی نویسنده مواجهیم که فرم را در خدمت قلم‌فرسایی شخصی پیچانده است.اما در وضعیت بی‌عاری،فرم به طور کامل در خدمت پیشبرد داستان و روایت دقیق و البته موهوم ماجراست. داستان یازده راوی دارد که در مواقع نیاز،هر کدام پا به میان گذاشته‌اند و مخاطب را راهی جنوب می‎کنند.
وضعیت بی‌عاری به لحاظ سوژه نهفته در دلش و از آن مهمتر روایت جزئی نویسنده از عشق بین یک دختر مسلمان و یک پسر صابئی قسمت‌های ملتهب و گاه در مرز نزدیک‌شدن به اروتیسم را دارد. لذا حتماً برای مخاطب نوجوان قابل توصیه نیست. اما از جهت قلم ‌استوار نویسنده، داستان بوم‌گرا،روایت پرکشش و برگزیده بودن جایزه جلال، قابل توصیه است.