طنز دینی درباره مرگ با بررسی نمایشنامه «مرگ در میزند»
طنز دینی، فرشته مرگ و وودی آلن
محمد اسدی طنزپرداز
مرگ، خنده دارد؟ مگر میشود درباره مرگ و فرشته مرگ طنز نوشت؟ مرگ به عنوان پدیدهای مرموز و شگفت بیشتر با حس ترس یا غم، شناخته میشود؛ به همین خاطر میتوان بهترین طنزها را با موضوع مرگ نوشت. چرا که طنز، دقیقا یعنی برخورد غیرقابل انتظار.
در این نوشته قصد دارم با بررسی نمایشنامه طنز «مرگ در میزند» اثر وودی آلن، درباره طنز درباره مرگ و بالاتر از آن، یعنی طنز دینی درباره مرگ بنویسم؛ که این مسئله را سختتر میکند. چرا که مرگ و فرشته مرگ، در متون دینی به عنوان امری مقدس شناخته میشوند.
مرگ - که احمق است - در میزند
نمایشنامه «مرگ در میزند» داستان مردی ۵۷ ساله است که در یک نیمه شب با فرشته مرگ مواجه میشود. فرشته مرگ قصد دارد جان او را بگیرد و مرد هم میخواهد مرگ را راضی کند تا این کار را برای ۲۴ ساعت به عقب بیندازد.
در این نمایشنامه، بار اصلی طنز روی دوش شخصیت متفاوت و کمی دستوپاچلفتی مرگ است. به عبارتی برخلاف تصور ذهنی همه ما درباره فرشته مرگ که موجودی توانمند، جدی و حتی شاید ترسناک باشد، شخصیت فرشته مرگ در این نمایشنامه، شخصیتی ساده، دستوپاچلفتی و اندکی احمق است. این فرشته، نه یک موجود فراطبیعی که چیزی شبیه همین انسانهای دور و بر خودمان است. مثلا او وقتی میخواسته از ساختمان بالا بیاید تا از پنجره وارد ساختمان شود، شنلش به ناودان ساختمان میگیرد و هم لباسش پاره میشود، هم ناودان ساختمان آسیب میبیند. یا وقتی با اصرار پیرمرد مواجه میشود، راضی میشود تا با او مسابقه بدهد و اگر در مسابقه شکست خورد، به مرد یک روز دیگر مهلت بدهد؛ که اتفاقا مرگ در این مسابقه شکست میخورد. همین مسئله، این نمایشنامه را تبدیل به متنی طنزآمیز کرده است. چرا که شخصیت مرگ، به دور از انتظار و تصور ذهنی مخاطب است؛ و این شخصیت متفاوت، موقعیتهای متفاوتی را هم رقم میزند.
فرشته مرگ طنز دینی هم، احمق است؟
همانطور که گفته شد، عمده طنز اصلی نمایشنامه «مرگ در میزند» روی شخصیت ساده و دستوپاچلفتی فرشته مرگ بنا شده. اما به استناد متون دینی، ما فرشته مرگ را شخصیتی مقدس، الهی، مهربان و محترم میدانیم. با این وجود چگونه میتوانیم درباره فرشته مرگ، طنز دینی تولید کنیم؟
به نظر میرسد بر خلاف متن وودی آلن، برای تولید یک طنز دینی، بار اصلی طنز باید روی دوش شخصیتی باشد که قرار است جانش گرفته شود. از این طریق میتوان رفتارهای اجتماعی و فردی آدمها را نقد کرد.
به طور مثال یک فرم مناسب برای این کار، مذاکره انسانهای مختلف با این فرشته، در لحظه مرگ است. یعنی میتوان متنهایی نوشت از لحظه مرگ انسانهای مختلف که در آن، افراد تلاش میکنند فرشته مرگ را راضی کنند تا مرگ آنها را به تأخیر بیندازد. البته باید به این مسئله اشاره کنیم که در همین نمایشنامه «مرگ در میزند» چنین اتفاقی میافتد و شخصیت «نات اکرمن» تلاش میکند که فرشته مرگ را راضی کند و از او ۲۴ ساعت مهلت بگیرد. اما همانطور که گفته شد بار اصلی این طنز، روی شخصیت نسبتا احمق فرشته مرگ است. اما برای تولید یک طنز دینی، بار اصلی طنز معمولا روی شخصیتی است که قرار است جانش گرفته شود. یعنی هرکس با توجه به سبک زندگی و عادتهایی که در طول زندگی داشته، وارد مذاکره با فرشته مرگ میشود. مثلا کسی در زندگیاش همیشه سعی میکرده با رشوه دادن، کارهای اداریاش را جلو ببرد، در لحظه مرگ نیز تلاش میکند به فرشته مرگ، پیشنهاد رشوه بدهد؛ یا فرد دیگر سعی میکند تهدید کند؛ یا زنی تلاش میکند با اغواگری، فرشته مرگ را از این کار منصرف کند. به عبارتی لحظه مرگ، تبدیل به آینه زندگی افراد تبدیل میشود.
محتوای دینی؛ الهامبخش یا محدودکننده؟
در معارف دینی، داستانها و روایتهای زیادی در رابطه با فرشته مرگ وجود دارد. این حجم بالای محتوا، نه تنها نویسنده را برای طنز نوشتن محدود نمیکند، بلکه ظرفیت ارزشمندی برای طنزنویس است تا بتواند طنزی غنی و پرمغز بنویسد؛ حتی این داستانها میتواند الهامبخش سوژههای جذابی برای طنز نوشتن باشد. به طور مثال در مثنوی مولوی، داستان فردی بیان میشود که به حضرت سلیمان مراجعه میکند و به ایشان میگوید امروز فرشته مرگ را دیدم که با خشم و غضب به من نگاه میکرد. او از حضرت سلیمان درخواست میکند که به باد دستور دهد تا مرد را به هندوستان ببرد تا از فرشته مرگ فرار کند. حضرت سلیمان درخواست او را اجابت میکند. پس از این ماجرا، حضرت سلیمان فرشته مرگ را ملاقات میکند. ایشان از فرشته مرگ علت نگاه خشمآلود او به مرد را جویا میشود. فرشته مرگ میگوید نگاه من از خشم و غضب نبود، از سر تعجب بود؛ چرا که دستور داشتم جان این مرد را در هندوستان بگیرم، اما او را در این شهر دیدم و تعجب کردم. حضرت سلیمان آهی کشید و گفت: بیچاره نمیدانست که از مرگ نمیتواند فرار کند.
بیشتر به مرگ بخندیم
مرگ موقعیتی شگفت و مرموز در زندگی است. این شگفتی، ظرفیت زیادی را برای تولید طنز ایجاد میکند. موقعیتی که کمتر در محتوای مکتوب طنز به سراغ آن رفتهایم. انکار فرشته مرگ، ترس از مرگ، اعتراف به اشتباهات، تهدید فرشته مرگ، تطمیع مرگ و… میتواند موقعیتهای فراوانی برای تولید طنز ایجاد کند. طنزی که به دنبال بیان حقیقیت مرگ، تنبه انسانها و هشدار درباره این است که بالاخره روزی میرسد که مرگ، در میزند!