نقد برنامه اسکار مهران مدیری
این روزها همه برنامه واقع گرایانه می سازند شما چطور؟
ابراهیم کاظمی مقدم طنزپرداز
«اسکار» نام جدیدترین مجموعه بازی واقعگرایانهی (رئالیتیشوی) شبکه نمایش خانگی با مجریگری مهران مدیری و تهیهکنندگی محمد شریفی و کژال نوری است. نام محمدرضا درخشان نیز در کنار مدیری برای کارگردانی این اثر به چشم میخورد. نویسندگی این اثر نیز بر عهدهی یک تیم هشت نفره است که با توجه به کپی بودن برنامه، این گمان را به وجود میآورد که برنامه زیاد هم رئالیتی و واقعگرایانه نیست.
در این برنامه، مهران مدیری به عنوان مجری با چهار کمدین روبهرو است و چالشهایی برای هرکدام از ایشان معین میکند. کمدینها، چالشها را انجام میدهند تا تندیس برنامه را به دست آورند. نمره دادن به اجرای چالشها نیز بر عهدهی مجری و دستیارش است که قانون خاصی ندارد. در پایان نیز نفر آخر رقابت یک مسئولیت اجتماعی به عهده خواهد گرفت. در کل این برنامه خوب است اگر به پشت صحنههای کارهای مهران مدیری علاقهمند هستید. انگار نشستهاید و فقط قرار است پشت صحنه ببینید!
از ابتدای ورود مدیری به تلویزیون، پیشرفتش محسوس بوده. «سیب خنده» و «مجموعه نوروزی سال ٧۶» با «نقطهچین» و «پاورچین» قابل مقایسه نیست. همهی اینها هم با «مرد هزار چهره» و «شبهای برره» قابل مقایسه نیستند. مهران مدیری با وجود حفظ سبک شخصی خودش در بازیگری و کارگردانی همیشه در حال پیشرفت بوده است.
ورود او به شبکه نمایش خانگی نیز زمانی بود که کمتر کسی پول برای خرید دیویدی میداد. شاید «قهوه تلخ» اولین نمایش خانگی ایران نباشد اما قطعا در دورهی خود بهترین و پرطرفدارترین این عرصه بود. مدیری وزنهی بزرگی برای سینمای کمدی ایران بود که با تلویزیون قدرت گرفت و به سینما و شبکههای نمایش خانگی نیز ناخنک زد و این روزها رو به افول است.
این سالها دیگر خبری از پیشرفت مدیری در ساخت برنامه به چشم نمیخورد. شاید روی حفظ شعر و ادبیات کلاسیک وقت گذاشته باشد و روی صدایش کار کرده باشد، اما روی ایدهپردازی در ساخت برنامههای بعدی هرگز. «دورهمی» کپی از یک برنامه هندی بود و «اسکار» کپی از یک برنامه انگلیسی است. البته پیشرفت بوده، منتها در اعتراف به کپی بودن برنامه. مدیری در همان ابتدای برنامه اسکار گفت ما این برنامه را کپی کردیم اما آن را ایرانیزه هم کردیم.
هرچند یک سری شوخی عملی در برنامه اصلی در اسکار تکرار نشده و تصویر عباس کیارستمی هم به کنار تصاویر کمدینهای معروف آمده است، اما قبول کنید اینها به هیچ وجه ایرانیزه کردن نیست. وقتی یک سناریو بومیسازی میشود باید به داشتههای خودتان هم نگاه کنید. برای مثال وقتی نیما شعباننژاد را به عنوان دستیار خود استفاده میکنید باید به ویژگیهای بارز او در صحبت کردن هم توجه داشته باشید؛ نه این که چون در برنامه اصلی، دستیار مجری ساکت است و فقط امور پیشبرد بازیها را انجام میدهد، شما هم همین را از شعباننژاد بخواهید.
البته شاید قرار بوده دستیار مدیری در این برنامه واقعا یک دستیار ساده باشد. بعدا قرار شده وظیفهی تبلیغ سرمایهگذار را هم به عهده بگیرد. با توجه به تبلتی که آقای مدیری در دست میگیرند و اذعان به بیبرنامه بودن برنامه میکنند این موضوع اصلا بعید نیست.
در هر صورت این روزها همه رئالیتیشو و گیمشو میسازند. ظاهرا مخاطب و پول همینجاست. نیازی هم به ایده و بازیگر جدید نیست. اصلا همان مافیای همیشگی را بساز و همان بازیگران سابق را اتوبوسی دعوت کن، در نهایت هم پولت را بگیر و برو. چه نیازی به ایده و هدف؟ ما از آقای مدیری انتظارمان بیشتر بود. انتظاری که ظاهرا عبث بوده است.