سالروز جشن امضای برجام

زهرا فرقانی        شاعر

 

روزی گذشت یک موتوری از گذرگهی
فریاد شوق دید که برخاسته ز خیل

پرسید زان میانه ز یک دختر جوان
بانو چه جای رقص بُود جنب گاردریل؟

با عشوه گفت دخترک؛ آهسته ساقیا!
ای بی‌خبر ز گاردین و تایمز و دیلی‌میل

تسلیم دیپلماسی ما شد جهان، ببین
تأثیر پرت کردن خودکار یا ایمیل
 
آن گل که بیشتر به چمن می‌دهد صفا
اینک زده‌ست گل به سر ما، به شرح ذیل؛

حل کرده است مسئله آب شرب را
طفلی کشیده آب ز اعماق چاه ویل

تحریم‌های ما همه بالمره لغو شد
بوی نویی ارپلن آید ز نفت شیل

گفت آن جوان که اولاً آن شیل نه، شِل است
آن هم حقوق ماست که گشته‌ست حیف و میل

ما را به رنگ ریش فلانی فریفتند
آنگه چو قورباغه آب‌پز نمود میل

آری دو بار گل زده اما به ما زده
درمان نیش پشه شده جفتک رتیل

با خنده کرده‌است توی پاچه وطن
برجام را که زلزله‌ای هست ضمن سیل

ساسپند را ندیده اگر قهرمانتان
این‌ دفعه متن را بنویسید با بریل

ماندم چرا شکسته چنین استخوان خلق
وقتی قطار مملکت افتاده روی ریل

از جیب کاپشن موتوری بعد در فضا
پیچید خش‌خشی که؛ «ممد، ممد، کمیل»

تاریخ ایستاد و کسی بر کتیبه‌ها
هک کرد نام کودک برجام، با دریل