تاریخ کرموی جهان (9)

خون فرانسوی

فرزانه صنیعی
طنزپرداز

در دهه‌های هفتاد و هشتاد میلادی، خیلی از آدم‌ها در کشورهای مختلف جهان، خون فرانسوی در رگ‌هایشان جریان داشت. دلیلش هم صادرات فرآورده‌های خونی شرکت‌های فرانسوی‌ به کشورهای مختلف و تزریق آن به بیماران نیازمند خون بود.
شاید فکر کنید وجود خون فرانسوی در بدن ایجاب می‌کند که انسان صبح به صبح ترید نان تست در قهوه بخورد، عصرها دلش هوای قدم زدن در شانزه‌لیزه کند و به نان بربری بگوید «نان بغبغی» اما این‌ها فقط مخصوص کسانی است که ادای فرانسوی بودن را درمی‌آورند. فرانسوی اصیل خصلت‌های متعالی‌تری دارد، مثلا عادت به دستشویی کردن در متروی در حال حرکت، اما این هم علامتی نبود که در دریافت‌کنندگان خون فرانسوی بروز کند (شاید به خاطر این که آن زمان در خیلی جاها مترو وجود نداشت، وگرنه حتماً این علامت بروز می‌کرد، زیرا فراوانی آن در فرانسه باعث می‌شود احتمال بدهیم این عادت در خون آن‌هاست).
آن علائم عبارت بود از ضعف شدید، زخم‌های التیام‌ناپذیر، بیماری طولانی، آبسه مغزی و هزاران جایزه نقدی و غیر نقدی دیگر، ولی دلیلش تا پس از مرگ تعدادی از بیماران ناشناخته بود‌. مدتی بعد معلوم شد که فرآورده‌های خونی صادراتی فرانسه حاوی یک سری از این ویروس جدیدا بوده است‌. امروز به آن ویروس جدیدا - که دیگر قدیمی شده‌اند- هپاتیت و ایدز می‌گوییم.
لوران فابیوس، نخست‌وزیر فرانسه تشریفات مربوط به آزمایش فرآورده‌های خونی را لغو کرده بود تا در کار خیر استخاره نکرده باشد و فرآورده خونی بی‌معطلی به دست نیازمندش برسد‌‌‌. شرکت فرانسوی هم با اطلاع از این که خون‌هایش احتمالاً آلوده هستند، برای این که خون مردم اسراف نشود آن‌ها را ارزان‌تر به کشورهای مختلف فروخته بود. خیلی از کشورها به هوای این که لابد به خاطر تغییر فصل به فرآورده‌های خونی آف خورده یا این که فقط همین رنگ قرمزش مانده و ارزان می‌دهند، آن‌ها را خریده بودند و طرف فرانسوی هم به امید این که حالا فوقش یک مختصر بیماری پیش می‌آید و ان‌شالله با چای نبات خوب می‌شود، صدایش را درنیاورد.
اینطوری بود که به لطف و همت متخصصان توانمند فرانسوی برای نخستین بار در بسیاری از کشورهای دنیا پای ویروس ایدز باز شد. نخستین بیمار ایدز در ایران یک پسربچه ۶ ساله مبتلا به هموفیلی بود که پس از یک جراحی کوچک در سال ۶۶، فاکتور انعقادی فرانسوی دریافت کرده و مبتلا شده بود. او چند ماه بعد فوت کرد. متاسفانه بی‌بی‌سی در آن زمان نگفت مرگ این کودک کار خود حکومت بوده تا حواس‌ها را از جنگ ایران و عراق پرت کند، لذا موجی از حناق بی‌بی‌سی را فراگرفت و تلفات ناشی از آن، مسئولین امر را به اين نتيجه رساند که لازم است شاخه فارسی‌زبان بی‌بی‌سی راه‌اندازی شود تا کارمندان هنگام ابتلا به سوءهاضمه بستری مناسب برای برون‌ریزی تحلیل‌هایشان داشته باشند.
اما بشنوید از آخر و عاقبت فابیوس: او به عنوان اصلی‌ترین متهم، در دادگاه خون‌های آلوده به اشدّ تبرئه محکوم شد و زمان مذاکرات برجام هم او را وزیر امور خارجه کردند تا هی چشمش در چشم مقامات ایرانی بیفتد و خجالت بکشد. واقعاً این غربی‌ها همه کارشان درس‌آموز است‌.