به نویسنده اعتماد کن به خاطرههایت نه
جستارهایی در باب پایان جهان
فاطمهالسادات شهروش
نویسنده
«جستوجو در محیط مدرسه به کشف هیچ سمی منجر نشد. پزشکان هم توجیه زیستشناسانهای برای تیکها پیدا نکردند. طبعاً پزشکان معالج دخترها به وجود اختلال تبدیلی واگیردار شک کردند.» این جملهها بریدهای از یک مجله یا سایت خبری ایرانی نیست و هیچ ارتباط مستقیمی با مسمومیت سریالی در مدارس دخترانه ندارد. اینها بخشی از جستار «ساحرهها و شلاق» در کتاب «به خاطره اعتمادی نیست» هستند که در سال ۲۰۱۸ نوشته شده است.
«به خاطره اعتمادی نیست» یاد بازارهای محلی و خوشرنگولعاب شمال را در ذهن مخاطب زنده میکند. مشتری این بازارها از هر سنوسال و قشری هستند و برای هر انسان و با هر سلیقهای حداقل یک یا چند محصول درمغازههای رنگارنگ این بازارها پیدا میشود. برای کتابخوانهای مختلف هم دستکم یک جستار در رابطه با موضوع باب میلشان در این کتاب وجود دارد؛ از جستارهایی درباره علت تصمیم امریکا برای بمباران اتمی هیروشیما گرفته تا رنج پیوستهای که پرستاران و کادر درمان در مواجهه با بیماران گرفتارش میشوند.
کتاب الیزا گبرت، نویسنده امریکایی، در سال ۲۰۲۰ منتشرشده و در همان ابتدا نیز کتابش با استقبال گسترده مخاطبان مواجه شده، اما پیشگوییهای گبرت در این کتاب درباره ویروسی همهگیر، باعث شد پس از پاندمی کرونا توجه ویژهای به اثرش شود. او در یکی از جستارهای این کتاب که تاریخ نگارشش به دو سال پیش از شیوع کرونا برمیگردد، نوشته: «...مجرم احتمالی پاندمی آینده نسخهای از ویروس آنفلوانزا خواهد بود... و وقتی سویه جدیدی پیدا شود که مردم در برابرش ایمنی کافی نداشته باشند، شدیداً مرگبار میشوند.» البته شگفتی پیشگویی نویسنده فقط به همین موضوع محدود نشده و در ادامه، بحث استفاده از واکسن و جانگرفتن جنبشهای ضد واکسن را پیش میکشد. پیشگویی پاندمی کرونا و نیز مسأله واکسن کتاب را برای خواننده جهانی جذاب میکند، اما همان طور که در ابتدای متن اشاره شد «ساحرهها و شلاق» جستاری است که آن را برای مخاطب ایرانی خاص میکند. در بخشی از این جستار با عنوان «سرایت تبدیلی» به پدیدهای بسیار مشابه مسمومیت دختران در مدرسهها اشاره شده و علل و عوامل آن مورد توجه قرار گرفته است تا جایی که انگار این بخش از کتاب، نعلبهنعل اتفاقات سال گذشته در ایران را روایت میکند. نکتهای که باعث باورپذیری جستارهای گبرت شده، مطالعات و جستوجوهای جسورانهاش است. او از ویژگی جستار به بهترین شکل بهره برده و اطلاعات به دست آمده از تحقیقات گستردهاش را با نخ روایت به هم وصل کرده است. به این ترتیب نویسنده تجربه زیسته اول شخص خود را به تجربه سوم شخص جمع مخاطبانش گره زده و جستارهایی نوشته که موضوع همهشان با پایان جهان مرتبط است و طبق نوشته روی جلد آن را به «یک راهنمای ادبی برای زندگی پیشاآخرالزمانی» تبدیل کرده است.