گور به گور، قله ادبیات داستانی معاصر امریکا!
آشنایی با ویلیام فاکنر و رمان معروف او
ریحانه میرحسینی
کارشناس ارشد ادبیات
بیشک خواندن آثار قرن بیستم خالی از لطف نیست مخصوصاً که نویسندهای با قلم قوی همچون فاکنر آن را نوشته باشد. این کتاب نسبت به دیگر آثار او متن سادهتری دارد ولی در عین حال اگر چندین بار هم خوانده شود باز تازگی دارد.
در رمان گور به گور نویسنده به گونهای شخصیتپردازی کرده و همه وقایع را از دید هرکدام چیده و پردازش کرده است که در نهایت خواننده گویی خود را درون جهان داستان پیدا میکند و به جای شخصیتها میگذارد. کسانی که این رمان را خواندهاند باور بر این دارند که این کتاب استثنایی بوده و همیشه شخصیتهای آن درون ذهنشان نقش بستهاند.
داستان در نوع خودش بسیار جالب بازگو میشود، در 59 بخش و توسط 15 شخصیت که هرکدام به نوبت، موضوع رمان را روایت میکنند.
این رمان داستان مرگ آدی بوندرن و خانواده فقیر و روستاییاش را میگوید. زمانی که آدی به انتظار مرگ نشسته و ساختن گور خودش را نظاره میکند، باد و باران شدید روی میدهد و همه چیز به یک باره از بین رفته و ویران میشود. پس باید دید که خانواده او چه چارهای برای این مشکل جستوجو میکنند.
کتاب گور به گور برای کسانی که به ادبیات کلاسیک، مدرن، طنز سیاه و داستانهایی که به روش جریان سیال ذهن است علاقه دارند توصیه میشود. از ویژگیهای این رمان این است که فیلمی هم با همین عنوان یعنی گور به گور در سال 2013 توسط جیمز فرانکور ساخته شده است. پس میبینید که اثری مهم و خواندنی است. نویسنده این کتاب، ویلیام فاکنر، که در سال 1897 در میسیسیپی متولد شد و از سرشناسان در ادبیات امریکاست و توانسته جایزه نوبل را در سال 1949 از آن خود کند. او در اکثر قالبهای ادبی مثل رمان، داستان کوتاه، شعر و نمایشنامه صاحب اثر بوده و تاکنون آثاری که نوشته جزو مهمترین و پرفروشترینها بوده است. کتاب گور به گور با دو ترجمه خوب از دو انتشارات خوب برای مخاطبان در دسترس قرار دارد. نخست با ترجمه نجف دریابندری که انتشارات چشمه آن را به چاپ رسانیده و دیگری ترجمه احمد اخوت با نام همین طور که میمیرم از نشر افق به تازگی به علاقهمندان ارائه شده است. دو قسمت کوتاه از کتاب گور به گور برای لذت بردن شما ازمتن آورده میشود و خدانگهدار.
خیال میکردم مرگ پدیدهای است مربوط به بدن آدم، حالا میفهمم که فقط یکی از احوال روحی آدم است.
مغز آدمیزاد عین ماشین است. زیاد نمیشود با آن ور رفت. بهترین صورتش این است که یکنواخت کار کند، هر روز، کار همان روز را بکند، هیچ قسمتی از آن بیش از اندازه لازم کار نکند.