عد الـتــی که نیست

وقتی «دورنمات» از عدالت حرف می‌­زند دقیقاً از چه چیزی صحبت می‌کند؟

لادن عظیمی
خبرنگار

 فرض کنید توی روز روشن نماینده مجلس کشوری برود به یکی از رستوران­‌های شلوغ و در ملأ عام و جلوی چشم صدها نفر با شلیک مستقیم گلوله آدم بکشد و بعد برگردد سر کار و بار خودش و بعد از دستگیری و زندانی شدن ذره‌ای ندامت در رفتارش مشاهده نشود و انگیزه­ اش از قتل نیز مبهم و مرموز و عجیب باشد.
این ماجرای رمان «عدالت» اثر فردریش دورنمات است.
دورنمات رمان ­نویس و نمایش­نامه ­نویس نام آشنای سوئیسی است که بسیاری از آثار نمایشنامه ­هایش با ترجمه حمید سمندریان از نشر قطره منتشر شده است. «عدالت» یکی از رمان­ های اوست که در حجمی کم با ترجمه محمود حسینی­ زاد از نشر برج روانه بازار کتاب شد.
حسینی ­زاد در سال 2013 مدال گوته را به دلیل ترجمه آثار متعدد آلمانی ­زبان به فارسی از طرف دولت آلمان دریافت کرد.
«عدالت» چهارمین رمان جنایی و معمایی فردریش دورنمات است.
 این اثر بعد از سه­­ گانه مشهور او «قول»، «قاضی و جلادش»، «سوءظن» نوشته و منتشر شد.
بخش عمده داستان در قالب گزارشی از یک وکیل دادگستری به مقامات بالاتر از خود ارائه شده است.
گزارشی پیرامون تعدادی قتل و جنایت که پی­رنگ رمان نیز در آن گنجانده شده است.
ماجرای عجیب کتاب تلفیقی از کمدی و تراژدی است. کمدی­ای که شاید بتوان آن را کمدی سیاه و پوچی نامید که شانه به شانه اوضاع پوچ و غم­بار شخصیت­‌ها پیش می‌­رود. دورنمات در این اثر نیز مانند بسیاری از دیگر آثارش شخصیتی را خلق کرده است تا به دنبال برقراری عدالت باشد. اما «عدالت» در این اثر دورنمات با توجه به زبان کمیک اثر و موقعیت­ های توخالی و عجیبی که شخصیت­ ها در آن قرار می­ گیرند؛ از معنای حقیقی خود تهی شده است.
به بیانی دیگر دورنمات سعی کرده با خلق این قصه از وضعیت اسفناک و رقت ­انگیز عدالت در جهان پس از جنگ جهانی دوم حرف بزند. درواقع ما در این کتاب بیشتر از آنکه با «عدالت» مواجه شویم با جای خالی آن روبه‌رو
هستیم.
خلاصه اینکه این اثر نیز مانند سایر آثار پلیسی و جنایی دورنمات فقط یک اثر معمایی صرف نیست. داستان کتاب پرسش­ های فکری و فلسفی عمیقی را در ذهن خواننده ایجاد می­ کند.
 از جمله اینکه آیا عدالت می­ تواند به دست هر کسی به اجرا دربیاید؟ مفهوم حقیقی عدالت چیست؟ و سؤالاتی از این دست که نسبت میان حقیقت و واقعیت را در نگاه خواننده به چالش می­ کشد.
«عدالت» فردریش دورنمات چندین گام یا یک حتی یک پرش بلند فراتر از ماجرایی مهیج و پلیسی است و راستش را بخواهید شاید اصلاً صحیح نباشد که این کتاب را در دسته رمان­ های پلیسی بگنجانیم و از ابعاد فلسفی آن غافل
شویم.
دورنمات در «عدالت» از عدالتی که نیست حرف می ­زند.