خودنویس مذکر است یا مونث؟
سفری بین زبانهای ژاپنی و آلمانی
فاطمه خانعلیزاده
خبرنگار
زبان چیزی است که با آن فکر میکنیم، تصمیم میگیریم، ارتباط برقرار میکنیم، رؤیا میبینیم و تخیل میکنیم. گفتار فقط یکی از بخشهای قابل مشاهده و شنیدنی زبان است. گستره زبان به قدری وسیع است که میتوان گفت زندگی بدون زبان ممکن نیست. اما چقدر تفاوت میان زبانهای مختلف دنیا وجود دارد؟ زبان چقدر روی فرهنگ یک ملت تأثیرگذار است؟ اصلاً زبان است که تاریخ میسازد یا تاریخ است که راهگشای پویایی و رشد زبان است؟ اگر شما هم به چنین مباحثی علاقه دارید و میخواهید پاسخ این سؤالات را پیدا کنید، کتاب «ارواح ملیت ندارند» مناسب شماست. نشر اطراف در مجموعه «زندگی میان زبانها» به سراغ زبان رفته است و مشخصاً تقابل زبان اول و دوم. در کتاب «ارواح ملیت ندارند» به سفری بین زبانهای آلمانی و ژاپنی میرویم. کتاب از ۱۶ متن کوتاه تشکیل شده است که در هر یک نویسنده با تکیه بر یک مفهوم زبانی یا یک کلمه آلمانی و تقابل آن کلمه یا مفهوم در زبان مادریاش یعنی ژاپنی به طوری عمیق و البته ظریف و موشکافانه با نگاهی تازه به این دو زبان میپردازد. یوکو تاوادا، نویسنده کتاب در سن بیست ودو سالگی از توکیو به هامبورگ رفت در حالی که کلمهای آلمانی بلد نبود اما پنج سال بعد نخستین شعرش را به آلمانی نوشت. ستاره نوتاج، مترجم کتاب، در یادداشتی در ابتدای کتاب مینویسد:«تاوادا به زبان آلمانی مسلط است اما نوشتنش با نوشتن کسی که زبان مادریاش آلمانی است، تفاوت دارد... او مرتب از همه چیز آشناییزدایی میکند. به قول خودش با نگاه بچهها همه چیز را برای بار اول میبیند. بیتوجه به منطق حاکم بر جریان روزمره، چیزهایی را میبیند که ما تا پیش از آن نمیدیدهایم. به صداهای حروف توجه میکند، به جنسیت گرامری الفاظ، به شباهتهای آوایی کلمات. زبان برای او نه طبیعی بلکه مصنوعی و جادویی است.»
یکی از ویژگیهای بارز زبان آلمانی که توجه تاوادا را جلب میکند جنسیت کلمات است. در زبان ژاپنی هم مانند زبان فارسی کلمات و اشیا، جنسیت ندارند و به مذکر و مونث تقسیم نمیشوند اما در زبان آلمانی همه چیز جنسیت دارد. از میز و مداد و لوازم التحریر گرفته تا باران و نان و خوراکیها. این جنسیت برای کسانی که زبان مادریشان آلمانی است بخشی جداییناپذیر از هویت آن کلمه شده است و بخشی طبیعی از واژه به حساب میآید. تاوادا در یکی از روایتها به نام «از زبان مادری تا مادر زبانی» مینویسد که برای به خاطر سپردن مذکر بودن خودنویس، آن را در دست میگرفته و او را به صورت موجودی مذکر تصور میکرده است تا در ذهنش مذکر بودن خودنویس حک شود.
کتابی جذاب و خوشخوان که در انتهای خواندنش متوجه میشوید خیلی بیشتر از قبل نسبت به زبانهای ژاپنی و آلمانی آشنایی پیدا کردهاید. شاید هم بخواهید یکی از این زبانها را بیاموزید و خودتان از نزدیک با پیچیدگیهایش آشنا شوید.