تاریخ کرموی جهان (8)
یک استفاده حداقلی از مستعمره
فرزانه صنیعی
طنزپرداز
مسئله کجا انجام دادن آزمایشات اتمی قدمتی به درازای عمر بشر دارد. البته منظورمان بشر قرن بیستم است. از زمانی که بعضی کشورها به فناوری هستهای دست یافتند همواره سر این مسئله که کجا میتوانند بمب اتمیشان را آزمایش کنند، گرفتاری داشتند. چون اگر بمب آزمایشنکرده روی سر مردم دنیا میریختند و خداینکرده عارضهای پیدا میشد، نمیتوانستند خودشان را ببخشند. اما از طرفی هم آزمایشات اتمی تشعشعات خطرناک داشت و لازم بود در جایی خالی از سکنه انجام شود که خب، چنین جاهایی به سختی پیدا میشد. خالی از سکنه کردن یک منطقه هم خیلی خرج برمیداشت، مثلاً خود پادشاه بلژیک با آنهمه شکنجه و قتل و قطع عضو و گشنگی دادن به بومیان کنگو نهایتاً توانسته بود فقط نصف اهالی کنگو را از بین ببرد؛ تازه همان هم چند سال طول کشیده بود. بهخاطر همین به این گزینه نمیشد فکر کرد. در مناطق قطبی آدم کم بود، اما خرسهای قطبی نرم و گوگولیای آنجا زندگی میکردند که حیف بود تلف شوند. در کوهستانهای صعبالعبور امکان انقراض پاندای سرخ هیمالیایی وجود داشت، در بیابانها هم انجیاوهای حمایت از بزمجه و رتیل و مار جعفری چوب توی آستین آدم میکردند. در چنین موقعیت بغرنجی، فرانسویها راه حل را یافتند: انجام آزمایش در یکی از مستعمراتشان.
انصافاً هم وقتی آدم کشوری را مستعمره کرده باشد و سالها خرجش را داده باشد، اگر به اندازه یک آزمایش اتمی حق آب و گل پیدا نکند که دیگر خیلی ظلم است. این بود که فرانسویان هم از حق مسلم خود استفاده کردند و تصمیم گرفتند قرعه بکشند ببینند کدام مستعمره برای آزمایش اتمی خوب است. برندگان خوششانس این قرعهکشی آنهایی بودند که اسمشان درنیامد، و نهایتاً الجزایر برای انجام این کار انتخاب شد. فرانسه کم در حق الجزایر لطف نکرده بود. یک قلمش این بود که چندین الجزایری را سر بریده و سالها جمجمهشان را با عزت و احترام توی موزه نگه داشته بود.
بر هر آدم بیشعوری واضح و مبرهن است که انجام آزمایش هستهای در جایی که آدمها زندگی میکنند ممکن نیست، فرانسویها هم که از نبوغ سرشاری برخوردار بودند طبیعتاً حواسشان به این قضیه بود و قبل از آزمایش خوب دور و بر را نگاه کردند و تا جایی که چشمشان کار میکرد آدمی ندیدند، لذا تکلیف از گردنشان ساقط شد و بمبی با چند برابر حجم و قدرت تخریب بمبی که آمریکا در هیروشیما انداخت، در صحرای الجزایر منفجر کردند.
این آزمایش برای خود اهالی شمال افریقا هم خالی از فایده نبود. نه تنها الجزایریها، بلکه کشورهای مجاور هم بدون این که به تکنولوژی هستهای دست پیدا کرده باشند و زحمتی کشیده باشند به صورت مجانی با تأثیر تشعشعات هستهای بر روی محیط زیست، سلامتی آدمیزاد و بلکه سلامتی هفت نسل آدمیزاد آشنا شدند و فهمیدند اگر در کشور آدم تشعشع هستهای باشد تا بیست سال بعد افراد سرطان میگیرند و بچهها ناقصالخلقه به دنیا میآیند. در حالی که اگر فرانسه این کار را نمیکرد، صد سال سیاه متوجه این نکته مهم نمیشدند.
بعدها برای فرانسویها حرف درآوردند که آنها در جریان آزمایشات هستهایشان از چندین الجزایری استفاده کردهاند تا تأثیر تشعشعات هستهای روی انسان را ببینند، اما فرانسویها تکذیب کردند و گفتند آنچه استفاده کرده بودند نه آدم زنده، بلکه جسد بوده است. به نظر ما هم چیزی که فرانسویها میگویند معقول به نظر میرسد. چون برای فرانسویجماعت کاری ندارد قبل از آزمایش، طرف را بکشد. این را هم اضافه کنیم که الجزایر اخیراً دنبال درخواست غرامت از فرانسه است و فرانسه هم رسماً پذیرفته و اعلام کرده «بنشینید تا بدهیم».