نقیضه ضرب المثل (6)
برای من آب نداشته باشد، برای تو که نان دارد
فروغ زال
طنزپرداز
کارآفرینی بود که میخواست با آباد کردن بیابانی، سرمایهگذاریاش را داخلی کند. به اداره آبادسازی بیابان رفت تا مجوز بیابانزدایی بگیرد. اداره بیابانزدایی ابتدا از او خواست تا طرح و درخواستش را مکتوب کند. کارآفرین چنین کرد. سپس اداره بیابانزدایی طرح را به اداره حفر چاه پاراف کرد. اداره حفر چاه فرم تایید اداره بررسی احتمال زلزله را به دست کارآفرین داد. کارآفرین به آنجا رفت و سپس به اداره بقا و انقراض رفت و فرم تعهد عدم انقراض خارشترهای بیابان را امضا کرد. ستاد مبارزه با قاچاق سنگریزههای بیابان، اداره کل امور ریگها، سازمان برنامه شنریزه، اداره امور جانوران بیابانی، انجیاو حمایت از آبشارهای خشک و حارهای، انجمن حفظ جنگلهای استوایی بیابانی، ستاد تنظیم موز در بیابان و موسسه مالی و اعتباری خارخاسک، جاهایی بودند که کف کفش کارآفرین موردنظر در راهروهایشان ساییده شد. پس از امضای این فرم و تعهدها کارآفرین دو بار به اداره بیابانزدایی رفت تا مجوز نهایی را بگیرد. اداره بیابانزدایی با لبخندی اعلام کرد که زین پس درخواست مجوزها الکترونیک شده و سامانه یکپارچه الکترونیک اعطای مجوزها راهاندازی شده و این کاغذها را دیگر نمیپذیریم. در سامانه یکپارچه الکترونیک مجوزها، علاوه بر امضای الکترونیک این مجوزها، باید به سامانههای سما و ثنا و سبا و ستا و بتا و متا و آلفا و گاما مراجعه و کسب رضایت کنی.
کارآفرین که دیگر کفرش درآمده و به یک کارآفرین کفری تبدیل شده بود، کف راهرو اداره شروع کرد به کولیبازی با واجآرایی «ک». کارمندان اداره ریختند دوروبر کارآفرین تا دلداریاش بدهند. یکی میگفت دیروزود دارد، سوختوسوز ندارد، یکی میگفت دلت هم بخواهد که الکترونیک شده و یکی دیگر گفت آدم که سر بیدردسر خودش را دستمال نمیبندد؛ خب برو چایی با ارز نیمایی وارد کن.
کارآفرین گفت: لاکردارها! اگر این بیابانزدایی برای من آب نداشت، برای شماها که نان داشت. نشستهاید حقوق میگیرید که مجوز بدهید. کارمندان خندیدند. کارآفرین گفت: رو آب بخندید. کارمندان روی آب هم خندیدند، چون حالا همین خودشان کارشناسان تایید مجوز الکترونیک شده بودند که برای هر فشار دادن دکمه تایید تا چهل روز فرصت داشتند.
از آن به بعد به کسی که برای انجام کاری که برایش سود دارد، بهانهتراشی کند، میگویند: چرا این کار را نمیکنی؛ «برای من آب نداشته باشد، برای تو که نان دارد».