مهدی سلیماننژاد
طنزپرداز
آبی یا قرمز؟
رگم را هم بزنی خونم آبیست. پیراهن قرمزی برایش خریدند و از فردایش پرسپولیسی شد.
هرجا تنور داغ بود
در فضیلت اصلاحطلبی، یادداشت و مقاله مینوشت و با خودرویش در کاروانهای تبلیغاتی انتخاباتی شرکت میکرد. خودش همراه خودرویش بوقزنان در کاروان خودرویی اصولگرایان بود و گفت دیدم رای میآورند!
دوقطبیسازی در بهشت
رئیس دانشگاه، وصیت شهید یدالله صادقی را از تابلو اعلانات دانشگاه جمع کرده بود و گفت: این شهید جناج چپ است! گفتم مگر شهدا جناح چپ و راست دارند!؟ گفت: بله، مگر نمیدانی اطرافیانش جناح چپاند. کار رئیس دانشگاه به عزل شدن کشیده شد و گفت: من خودم رزمندهام. گفتم رزمنده چپ یا راست؟!
بالاخره بهانه جور میشود
خودرو در جادهی بام خرمآباد خاموش شد و جوان لاغراندامی کنار درختان آمد ماشین را هل بدهد و ساق پایش به سپر ماشین خورد و دردش گرفت و گفت به خداوند قسم میخواهم ترک مواد را کنار بگذارم و دوباره از غصه بروم شیره بکشم.
اراده از این قویتر؟!
مصرف دخانیات را ترک کرده بود و داخل خیابان با فاصله چندمتر در پشتسر یکنفر میرفت و میگفت: بوی سیگار میدهد و من را بیاختیار دنبال خودش میکشد.