نقد و بررسی انیمیشن «لوپتو»

تکنیکی مثبت، بنیادی منفی

علیرضا عبدی
نویسنده

لوپتو انیمیشنی ایرانی در ژانر کمدی و ماجراجویانه است. این انیمیشن، قصه اسباب‌بازی‌هایی را روایت می‌کند که به دست بیماران یک آسایشگاه روانی ساخته می‌شوند. آقای دکتر کمالی، اعتقادی به قرص و آمپول، برای مداوای بیماران روانی خودش‌ ندارد. معروف شدن اسباب‌بازی‌های لوپتو برای آقای کمالی که مسئول آسایشگاه و مدیر پروژه ساخت لوپتو است، مشکل‌ساز می‌شود..اما پسر آقای کمالی و فرشته نجاتی که همیشه در مواقع سختی در کنارش بوده، با امید و تلاش فراوان او و آسایشگاه روانی را از مخمصه‌ای که گرفتارش شده نجات می‌دهند.

نام این انیمیشن برگرفته از نام عروسک‌های دست‌ساز و بومی کرمان است. حتی قصه هم در شهر کرمان (با پلاک‌ خودرویی ۴۵) می‌گذرد که این موضوع، سبب می‌شود مخاطب در هرکجای دنیا وقتی «لوپتو» را می‌بیند با تصویر زیبا و رنگارنگی از کشور ایران روبه‌رو شود.

این انیمیشن سراسر امید است و حرکت به سمت آرمان‌ها. وقتی کودکی به نام «علی» با کمک یک فرشته آسمانی و دو بیمار روانی به نام‌های تیمسار و کاپیتان شکست را نمی‌پذیرد و در راستای گرفتن حق خودشان راهی ماجراجویی می‌شود، آن‌جاست که دل همگان همراه آن‌هاست تا حقشان را بازپس گیرند.

از مسائل اساسی و حل‌نشده این انیمیشن (مثل خیلی از فیلم‌ها و انیمیشن‌های ایرانی) شروع بد است؛ عشق در نگاه اول در دانشگاه و بعد هم ازدواج و گاهی هم تنهایی مادر یا پدر قصه، در پیش‌برد هدف اصلی قصه. این مفهوم برای این انیمیشن ازبس ناکارآمد است که شاید کودکان بعد از دیدن یک‌سوم آغازین کار، رغبتی به دیدن ادامه‌ی این اثر نداشته باشند. کودکی که نه دانشگاه دیده، نه عشق‌وعاشقی و نه ازدواج. حتی سوای این، تا اواسط کار، انیمیشن از هیجان کافی برای همراه کردن مخاطب خالی است و فقط در مقدمات و سطحیات کار را پیش می‌برد. هرچند در یک‌سوم نهایی کار، هیجان به اوج خود می‌رسد.
در فیلم‌نامه ما شخصیت ماندگاری (همچون انیمیشن پسر دلفینی یا بنیامین) نمی‌بینیم. نه علی قهرمانِ قهرمان است و نه آقای کمالی و نه فرشته‌ی ماجرا‌. حتی یک شخصیت منفور مهم هم نمی‌بینیم. شخصیت‌ها در ظاهرِ ناپخته‌ی (اصطلاحاً تیپ) خود مانده‌اند.

از نگاه ژانر طنز، تضادهای غافل‌گیرکننده در کار باعث خنده می‌شود.‌ حتی شوخی‌‌های کلامی بیماران روانی کارگر کارگاه. موسیقی خوب و همراه با کار هم شادی‌آفرین است. برخورد نسل‌ها هم مناسب است. یعنی علی با پدرش رابطه‌ی خوبی دارد.

کار، گره مناسب و باکیفیتی هم ندارد. مشکلی که ایجاد شده، باید و باید حل شود، اما به چه قیمتی؟ به قیمت فرض ساده‌انگارانه‌ی ضبط فیلم و یا صدای مرد شرور قصه که موقع انتقام، همه‌چیز را اعتراف می‌کند؟ آیا نیاز به یک پیچ پیچیده‌تر نبود؟

رده‌ی سنی این کار باید نوجوان می‌شد چون درک ساختار این انیمیشن هم برای کودکان کمی دشوار است. کار بیشتر درباره‌ی کودکان است تا برای کودکان. این اثر از لحاظ تکنیکی کاری بسیار قوی است ولی در پرداخت داستانی موفق نبوده است.