مورد باورنکردنی پروفسور فینکلشتاین!

چرا ما در ایران فینکلشتاین نمی‌خوانیم؟

محمدعلی یزدانیار
دبیر گروه کتاب
Mohammadaliyazdanyar@gmail.com
 

دروغ چرا؟ مسأله فلسطین رهایم نمی‌کند و فکر هم نمی‌کنم حالا حالاها دست از سرم بردارد. تمام زمان‌هایی که در طول روز به این فاجعه ممتد انسانی فکر می‌کنم به کنار، روزی دو الی سه ساعت از وقت من فقط به دیدن ویدیوها، مصاحبه‌ها، مستندها و مطالعه مقالات بین‌المللی و معتبر در مورد اشغال فلسطین و موجودیت اسرائیل، نحوه شکل‌گیری صهیونیسم، استفاده تاریخی از کارتِ «یهودی ستیزی» به‌عنوان سلاحی برای جلوگیری از انتقاد علیه رژیم اشغالگر و دیگر موضوعات مرتبط اختصاص پیدا می‌کند. در این میان با فردی آشنا شدم که پیش از این چند باری نامش را شنیده بودم و در حال حاضر برای من نمادی است از سواد، انسانیت، شرافت، مطالعه دقیق و شجاعت به شکل همزمان و بسیار افسوس می‌خورم که چرا پیش از اینها او را نشناخته بودم. این مرد که شاید شما هم نامش را شنیده باشید، پروفسور «نورمن فینکلشتاین» استاد دانشگاه، نویسنده و فعال سیاسی-اجتماعی یهودی-امریکایی است که هر دو والدین او از بازماندگان پاکسازی نژادی آلمان نازی در هولوکاست هستند. فینکلشتاین را در جهان غرب به‌عنوان «مرد نامحبوب تندرو» می‌شناسند، او حالا چهل سالی می‌شود که به شکل مستمر و خستگی‌ناپذیر در دفاع از حق حاکمیت فلسطین بر سرزمین خودش، علیه اشغالگری رژیم صهیونیستی، علیه آپارتاید قانونی و علیه جنایات جنگی و نسل‌کشی سازماندهی شده نظام سیاسی حاکم اسرائیل مبارزه می‌کند و در این مسیر با استفاده از هوش، سواد، دانش و شجاعت باورنکردنی خود به الگویی برای همه فعالان سیاسی طرفدار استقلال فلسطین تبدیل شده است.
همان هفته اول بعد از «طوفان‌الاقصی» بود که دنبال ترجمه‌ آثار فینکلشتاین گشتم، او نزدیک به بیست کتاب و صدها مقاله منتشر کرده که عمدتاً در مورد فلسطین هستند. تنها یک عنوان کتاب از او در ایران ترجمه شده و آن هم کتابی جمع و جور است که در مورد گاندی نوشته شده است! و این برای ما چیزی بیش از یک فاجعه است که آثار مهم‌ترین دایرةالمعارف زنده اشغال فلسطین را در کشورمان کاملاً نادیده گرفته‌ایم! حالا شما در فضایی که کتاب‌های بسیار کم‌مایه‌ای در مورد تاریخ اسرائیل- فلسطین در ایران منتشر می‌شوند، پیدا کنید آن پرتقال‌فروشی را که توانسته کاری کند تا «نورمن فینکلشتاین» در ایران نه شناخته شود و نه خوانده شود. فاجعه نیست؟