تقویم تاریخ
خوردن ایران با دو هورت و نیم
بهزاد توفیقفر
طنزپرداز
14آذر 1392 (۲۰۱۳) - درگذشت نلسون ماندلا، رهبر کنگره ملی آفریقا و جنبش ضدآپارتاید
هشت سال قبل در چنین روزی، آپارتاید، به زبان هلندی یعنی 90درصد مردم سیاهپوست بومی کهن آفریقای جنوبی، باید بـَرده و نوکر آن 10درصد هلندیها و انگلیسیها و فرانسویهایی باشند که برای دزدیدن الماس و نفت و سایر منابع آنجا آمدهاند. تازه مهماننوازی هم بکنند و هرچه امکانات رفاهی، تفریحی، خوراکی، پوشاکی، هوایی و غیرهای هست را هم «فقط» سیاهپوستها استفاده نکنند.
15آذر ۱۳۰۴ - انحلال مجلس شورای ملی و موروثی شدن سلطنت پهلوی توسط سردارسپه
نودوهشت سال پیش در چنین روزی، رضا پالانی، معروف به شصتتیر، قلدر، ماکسیم، زمینخوار، بستی و پهلوی؛ با اشاره انگلیس همه نوکران را به خط کرده بود تا به بهانه جمهوری، قاجار را منقرض کند و بعد خودش شاه بشود. مخالفان را هم با داغ و درفش توجیه میکرد. یکی از آن نوکران، ضیاء الواعظین (یکی از خوانین و نماینده مجلس شورای ملی) و یکی از این مخالفان، ملک الشعرای بهار بود. شعر زیر از بهار است:
ضیاء الواعظین، آن لوس ریقو/ کند از بهر جمهوری هیاهو
چه جمهوری؟! عجب دارم من از او / مگر او غافل است از قصد «یارو»
که میخواهد نشیند جای قاجار / همانطوری که کرد آن مرد افشار*
* نادرشاه افشار
16آذر ۱۳۳۲ - حمله گارد شاهنشاهی به دانشکده فنی و شهادت سه دانشجوی دانشگاه تهران
دقیقاً هفتاد سال پیش در چنین روزی، بیست و هشت مردادماه 1332 شمسی، شعبون بیمخ، پـَری بلنده، رشیدیانها (جاسوسان انگلیس) و زاهدیها (جاسوسان آمریکا) طی عملیاتی موسوم به چکمه یا آژاکس یا روزولت (رییس وقت سازمان سیا) یا پنجه گوزن یا یک عضو دیگر از یک حیوان دیگر، ریختند توی خیابانها. همزمان، وضعیت مصدق اینطوری بود که بعد از به قدرت رسیدن، برای هشدارهای آیتالله کاشانی هیچ نوع سبزی (از جمله تره) هم خرد نمیکرد. مجلس شورای ملی را «به علت تغییر شغل» تعطیل کرده بود. افراد معلوم الحال دولت قبل (مثل تیمسار زاهدی) را در دولتش به کار گرفته بود و چون داشت به آمریکا التماس می کرد که وامی چیزی به ایران بدهد، به تودهایها رو نمیداد. لذا وقتی اراذل و اوباش انگلیسی - آمریکایی ریختند توی خیابانها، ظرف نصف روز، تیمسار نصیری با تانک وارد خانه نخست وزیر شد. زاهدی نخستوزیر شد. شاه از فرار بازگشته شد. رابطه با انگلیس دوباره وصل شد. نفت ایران برای مدت چندبرابر و قیمت کمتر، بالمره به کنسرسیوم انگلیسی - آمریکایی واگذارشد. نمایندههای وطنپرست مجلس و نیروهای آیتالله کاشانی هم یا تبعید شدند یا یک اتاق «ویژه» توی زندان گرفتند. البته که عوامل کودتا مدال رستاخیز گرفتند و مناصب کشوری و لشگری را اشغال کردند.
شاه هم برای اینکه به آمریکا ثابت کند حقوقاش را هدر نداده، گفت وقتی نیکسون آمد ایران، یک دکترای افتخاری حقوق رِ به او بدهند. افراد گارد هم با ژ-3 و باتوم رفتند دانشگاه تهران تا مقدمات مراسم دکترای افتخاری را فراهم کنند. توی همین فراهم کردن، سه نفر از دانشجویان به نامهای مصطفی بزرگنیا و احمد قندچی و مهدی شریعترضوی به ضرب گلوله گارد شاهنشاهی کشته شدند و بیشتر از دویست نفر هم زخمی و مجروح و اینها شدند که در زمان پهلویها کاملاً طبیعی بود.
بد نیست بدانید که دکتر علیاکبر سیاسی، رییس وقت دانشگاه تهران و تعدادی از استادها و دکترهای معروف، خیلی فوری تشکیل جلسه دادند و همینطور که چایشان را از نعلبکی هورت میکشیدند، تصمیم گرفتند جنس کلاسور مدرک دکترای نیکسون، چرم تبریز باشد یا مشهد و دختر موشرابی از کجا پیداکنند که رنگ چشمهایش با رنگ کلاسور مذکور سِت باشد و روز جمعه آمدند دانشگاه و دودستی همه را به نیکسون تقدیم کردند، یه هورت هم روش!