شرحی بر کتاب «دانشگاه‌نامه» دکتر عباس احمدی

دانشگاه چیست و چرا هست؟

زهرا فرقانی
نویسنده و طنزپرداز

اگر از شما بخواهند در رابطه با معضلات دانشگاه چند کلامی از دریچه‌ی نقد افاضه‌ی فیض فرمایید و مردم و مسئولان را نسبت به ضعف‌های موجود آگاه کنید از کجا شروع می کنید؟
احتمالا از بوی گربه‌مرده‌ی خوابگاه یا نهایتا ساچمه پلو و خورش علف سلف!
خیلی که بخواهید علمی و دقیق بحث کنید به تفاوت نمره گرفتن دخترها و پسرهای دانشجو از اساتید می‌پردازید.
اما اگر یک‌نفر خودش این کاره باشد، یعنی نخبه‌ی علمی و زمین خورده‌ی دانشگاه آزاد آن هم با مدرک دکترای منابع طبیعی، لابد می‌داند که نقد از دانشگاه باید ریشه‌ای‌تر از این حرف‌ها باشد و دقیقا به همین دلیل است که دکتر عباس احمدی شاعر و طنزپرداز کاردرست معاصر در کتاب دانشگاه‌نامه با یک دستگاه چمن‌زنی بنای آموزش عالی را تقریبا از ریشه زده است.
شاعر بی ادعای ما با قلمی توانمند یک مثنوی در نوزده باب سروده که به زعم خود در ردیف فیه مافیه و خمسه است و اشاراتی دارد شبیه گلشن راز و کتابی‌ست برتر از اسفار و مخزن الاسرار که در هر باب آن بخشی از ماجرای دانشگاه را بیان می‌کند. کتاب با «اصلا چطور شروع شد» شروع می‌شود تا برسد به اینکه «چی شد که همچین شد». دقیق‌ترش را بخواهید به این می‌پردازد که چرا از دارالفنون رسیدیم به دانشگاه آزاد و پیام نور و چرا حالا همه دنبال مدرکند و آخرش هم مغزها برای فرار دو پا و کلی پول قرض می‌کنند و در می‌روند. او حتی به دارالفنون و تغییر مسیر آن نیز نقد می‌کند:
به نام علم وهن دین نمودند
به دین افراد را بدبین نمودند
مقدم شد در آنجا عقل بر دین
شد آن دارالفنون دارالمجانین
 شاعر به انقلاب فرهنگی نیز نقبی می‌زند و در حالی که در آن دوران تنها حدود سه چهار سال سن داشته، اوضاع سیاسی و اجتماعی دانشگاه در آن دوره را به خوبی شرح داده که این خود بیانگر آن است که شاعر از عنفوان خردسالی در پی تحقیق و تدقیق و بلکه تعمیق بوده و در علل تعطیلی دو ساله‌ی دانشگاه تعمق نموده است.
در بخش‌های بعدی کتاب، شاعر به مدرک‌گرایی مدیران، خط تولید مقالات آی‌اس‌آی و تاسیس دانشگاه علمی‌کاربردی و غیرانتفاعی و باز شدن در دانشگاه به روی عموم و سرویس شدن دهان بازار کار به خاطر بیرون آمدن این همه لیسانسه می‌پردازد. خلاصه از هیچ نقد و نکته‌ای فروگذار نکرده و حسابی از خجالت آموزش عالی درآمده، سپس پرونده‌ی آن را گذاشته زیر بغلش بلکه برود به کارهای بدش فکر کند و راه اصلاح پیش بگیرد.
بخش‌هایی از باب دهم در مدرک‌گرایی مدیران را می‌خوانیم:
نماینده اگر دکتر نباشد
زبانش تیز و دستش پر نباشد
خداییش آنکه عنوانش وزیر است
بدون دکترا حرفش حقیر است
عطا گردید با اصرار و زوری
به ایشان مدرک غیرحضوری
ز دکتر شد فضای مملکت پر
معمم دکتر و سردار دکتر
وکیل و قاضی و علامه و شاه
همه دکتر شدند الحمدلله
نگاه نقادانه دکتر احمدی که از قضا خودش عضو هیئت علمی دانشگاه است به معضلات علمی و فرهنگی دانشگاه‌ها و آسیب‌شناسی این بحث، کاملاً دقیق و همه‌جانبه است. همراهی چاشنی طنز و استفاده از بازی‌های زبانی و شوخی‌های به‌جا، ضمن اینکه جذابیت اثر را بیشتر کرده از نقد جدی و موشکافانه و مطالبه‌گری شعر هم چیزی کم نکرده. یعنی دقیقا انتظاری که از یک اثر طنز می‌رود.
البته الان که دقت می‌کنم ایشان نیز در اواخر کتاب به معضلاتی مثل نمره گرفتن دختران دانشجو از استاد و بلکه افتادن استاد در دام عشق دانشجو نیز اشاراتی می‌کند که ای بابا.

 

جستجو
آرشیو تاریخی