مروری بر فیلم سینمایی «جعفرخان از فرنگ برگشته» اثر مرحوم علی حاتمی

دریغ از یک جمله پیشرفت!

ابراهیم کاظمی مقدم
نویسنده و طنزپرداز

به مناسبت 14 آذر ماه، سالگرد درگذشت مرحوم علی حاتمی‌، کارگردان و نویسنده محبوب سینمای ایران، در این مطلب به مرور یکی از آثار فاخر و ارزشمند ایشان خواهیم پرداخت. اثری که هم از حیث داستانی و هم از حیث ساخت از برترین آثار سینمای بعد از انقلاب است.
فیلم سینمایی «جعفرخان از فرنگ برگشته»، با نویسندگی و کارگردانی مرحوم علی حاتمی یکی از بهترین کمدی‌های دغدغه‌مند ایران معاصر است. ایده اولیه‌ی این فیلم، جوابیه‌ای برای نمایش‌نامه‌ی «جعفرخان از فرنگ آمده» است. نمایش‌نامه‌ای که در سال١٣٠٠ و دوران اوج عقیده غربگرایی در ایران، توسط حسن مقدم به رشته تحریر در آمده بود. دورانی که مقام معظم رهبری آن را اینگونه وصف می‌کنند:
«در یک دوران طولانی از دوران قاجار تا دوران پهلوی ، ژنِ ناتوانی، ژنِ نمی‌توانیم، ژنِ وابستگی به دیگران را در ما تزریق کردند. نتیجه این شد که ما به عنوان یک ملّت، هویّتمان در ذیل غرب تعریف شد.»
در نمایش‌نامه مذکور، جعفر فردی باسواد و مبادی آداب است که از فرنگ برگشته و خانواده‌اش عده‌ای بَدَوی و بی‌فرهنگ هستند. اما در فیلم سینمایی می‌بینیم که جعفر پس از بازگشت از فرنگ به کل هویت ایرانی و فرهنگ خود را از دست داده و نمونه مبالغه‌آمیز از یک فرد غرب‌زده‌ی متوهم است. در مقابل، خانواده او افراد با فرهنگ و اصیلی هستند که در بینشان افراد باسواد و بی‌سواد و حتی فرنگ‌رفته هم پیدا می‌شود.
تقابل فرهنگ‌ها بستر مناسبی برای شکل‌گیری طنز است. مثل ماجراهای جالبی که برای همه‌ی ما در سفر زیارتی اربعین شکل گرفته. اما این فیلم قصد تقابل با فرهنگ غرب را ندارد. حتی عبارات انگلیسی هم در گفته‌های جعفر به چشم نمی‌خورد. بلکه تقابل در فرهنگ اصیل ایرانی و دارای احترام و محبت با فرهنگ خالی از آداب غرب‌زدگان است. تقابل شخصی که از آدابی موهوم حرف می‌زند اما احترام و محبت نمی‌فهمد. از انسانیت دم می‌زند اما جسم بی‌جان پدرش که سکته کرده را به جای بيمارستان، به دارالمجانین می‌برد تا مزاحمش نشود.
حسین سرشار، در نقش جعفرِ فیلم همان چرت و پرت‌های غرب‌زده‌ها و طرفداران محیط زیست را بیان می‌کند و مسئولین حکومت پهلوی هم از او استقبال می‌کنند. او با اشاره به داروینیسم، مردم را میمون خطاب کرده و معتقد است بشر زمین را نابود کرده و انسان باید برای ادامه تکامل به کرات دیگر سفر کند. در ادامه نیز آزمایشاتی را انجام می‌دهد که انسان را برای این سفر آماده کند. حرف‌های جعفر به قدری شبیه به غرب‌زده‌های امروزی است که انسان خیال می‌کند فیلم‌نامه چند سال پیش‌ نوشته شده است! دریغ از یک جمله پیشرفت!
لوکیشن‌های فیلم، امارت‌های زیبایی را نشان می‌دهند که نشان‌دهنده فرهنگ و معماری ایرانی‌-اسلامی است. خانه‌ی پدری جعفر، هتل اقامت او، سالن های سمینار و حتی بیمارستان به گونه‌ای طراحی شده که جذابیتِ چشم‌نوازِ هنر ایرانی را به همراه رگه‌های تمدنی آن به رخ می‌کشد.
عزت‌الله انتظامی در نقش پدر جعفر که فرد متمولی است به خوبی نقش یک کاسب آبرودار را بازی کرده اما بیشتر بار کمدی ماجرا بر دوش محمدعلی کشاورز، در نقش دایی جعفر است. دایی جعفر شخصتی ساده دارد که خواهرزاده‌اش را دوست دارد و می‌خواهد به او کمک کند. اما از حرف‌های او سر در نمی‌آورد و در نتیجه متوجه خطای او نمی‌شود. دایی در واقع نماد کسانی است که با ساده‌انگاری، فریب پروپاگاندای رسانه‌های غرب‌گرا را می‌خورند.
علاوه بر دغدغه‌مند بودن فیلم و ساخت عالی آن، دو ویژگی دیگر در این فیلم هست که آن را به یک اثر مانگار و فاخر تبديل کرده است. نخست عاری بودن از شوخی‌های بی‌ادبی که امروزه در تمام فیلم‌های کمدی شاهد آن هستیم و دوم این که؛ سیر منطقی فیلم‌نامه و دیالوگ‌های فیلم به خوبی بار کمدی و انتقادِ به جای سازنده را به دوش کشیده‌اند و جای خود را در کنار دراماتیک بودن اصل داستان پیدا کرده‌اند. برای مثال تلخیِ صحنه‌ای که جعفر به مزار مادرش می‌رسد یا پدرش را در تيمارستان رها می‌کند با دعای عجیب و غریب او و رفتار دیوانگان گرفته شده. اما حرمت مزار مادر و قلب شکسته‌ی پدر با تمسخر شکسته نشده است.

 

جستجو
آرشیو تاریخی