کتابی که نارنیا از آن الهام گرفت
سفر به قصر سحر و جادو
ریحانه عارفنژاد
خبرنگار
روزهای طولانی تابستان میتوانند سرشار از بازی و تفریح باشند، اما دقیقاً به همان اندازه هم ممکن است کسالتبار شوند. دقیقاً مثل تابستان جیمی، جرالد و کاتلین. خواهر و برادرهایی که مجبور شدهاند تعطیلاتشان را در مدرسه کاتلین بگذرانند. اما از بخت بدشان، سرخک شایع شده و متأسفانه دخترعمو این بیماری را گرفته است. برای همین این بچهها فعلاً نباید به خانه برگردند تا از سرخک در امان بمانند. به غیر از آنها و چند نفر از کادر مدرسه، هیچکس آنجا نیست.
اما اینطوری که تابستان مزه نمیدهد! گذراندن تعطیلات در مدرسه به قدر کافی بد به نظر میرسد و اگر کاری برای انجام دادن پیدا نکنند، وضعیت خستهکنندهتر از اینها هم میشود. بچهها دنبال راهی میگردند که کمی سرگرم و مشغول بشوند. کاتلین بدش نمیآید هر سه با کمک هم، وقتشان را صرف نوشتن کتابی خارقالعاده کنند، اما پسرها پیشنهاد بیرون رفتن از مدرسه را میدهند. شاید ناهار خوردن در بیشهزار، بتواند آنها را کمی سرحال بیاورد و از یکنواختی روزهایشان کم کند.
این گردش یکروزه، شروع ماجراهایی است که هیچکدام از بچهها حتی در خواب هم نمیدیدند. همهچیز سریع و تصادفی اتفاق میافتد. آنها طی گردششان، به یک «قصر» میرسند. قصری بزرگ با برج و باروهای بلند، یک دریاچه، مجسمههایی از سنگ مرمر و باغی سرسبز... همهچیز دقیقاً مثل افسانههای پریان است. یعنی ممکن است این یک قصر افسونشده -مثل قصهها- باشد؟ نه. امکان ندارد! مدتهاست که دیگر کسی سحر و جادو و اینجور چیزها را باور نمیکند. اما ملاقات با میبل، عقیده بچهها را تغییر میدهد. او شاهزادهخانمی است که توسط آنها، پس از صدسال از خواب بیدار میشود! این شاهزادهخانم، جادوگری بلد است و چندین وسیله سحرآمیز در قصر دارد: دستبندی که انسان را به راستگویی وادار میکند؛ گل سینهای که کاربردش برآوردهکردن آرزوهاست و حلقهای که به محض رفتن به انگشت، صاحبش را نامرئی میکند! بچهها پس از آشنایی با شاهزادهخانم قصر افسون شده، خودشان را در ماجراهایی عجیب وغریب پیدا میکنند. ماجراهایی که خلاص شدن از آنها بهراحتی ممکن نیست. میبل بیچاره طلسم شده و نیاز به کمک دارد. ظاهراً آن حلقه به غیر از نامرئیکردن، کارهای دیگری هم میکند... حالا شاید کمی جادو همان چیزی باشد که میتواند همه چیز را به حالت اولش برگرداند.
ما اکثراً ادیث نزبیت، نویسنده معروف انگلیسی را با کتاب بچههای راهآهن میشناسیم؛ کتابی که برای نویسندهاش شهرت زیادی به ارمغان آورد و اقتباس سینمایی هم از آن ساخته شد. ولی خانم نزبیت در سراسر جهان بیشتر با کتاب قصر افسونشده شناخته میشود که اولین بار در سال ۱۹۰۷ به چاپ رسید. او با نوشتن این کتاب که یکی از آثار مهم در ادبیات کلاسیک نوجوان به شمار میآید، الهامبخش نویسندههای بزرگی شد تا آثار ماندگاری خلق کنند. مثلاً سی. اس. لوئیس برای نوشتن «ماجراهای نارنیا» از این کتاب الهام گرفت و جی. آر. آر. تالکین هم ایده حلقه نامرئیکننده را برای نگارش «هابیت» و «ارباب حلقهها»، مدیون شاهزادهخانم این قصر بود.
شخصیتهای این کتاب هرکدام ویژگیهای منحصر به فردی دارند که آنها را به یادماندنی و باورپذیر میکند. آنها بچههایی معمولی هستند که باید با کمک هم از عهده اتفاقات پیش رویشان بربیایند. قصر افسونشده، افسانهای سرگرمکننده و پرفراز و فرود است که مقداری جادو هم چاشنی آن شده. این ترکیب هیجانانگیز قطعاً تجربه لذتبخشی خواهد بود؛ خصوصاً اگر طرفدار داستانهایی با حضور شاهزادهخانمهای قلابی و قصرهای سحرآمیز باشید.