بادانایان روزگار

مهدی سلیمان‌نژاد
طنزپرداز

دانشمند شیرین‌عقل
از این زاویه ندیده بودم. دندانش درد می‌کرد و حبه‌ی قندی رویش گذاشت. گفتم چرا این‌کار را کردی! دردش شدیدتر و بدتر می‌شود. گفت میکروب‌هایی که دارند ریشه‌ی دندان را می‌خورند می‌آیند مشغول خوردن قند می‌شوند و درد دندانم آرام می‌شود!

مرده‌ی خمار
عصر پنج‌شنبه داشت سیگار می‌کشید. گفتم فلانی تو که سیگاری نبودی؟ گفت خیرات برای مرحوم پدرم است. گفتم گفته‌اند عادات نیک درگذشتگان را انجام بدهید که روحشان شاد شود نه اشتباهشان را ادامه بدهی. می‌ترسم برای شادکردن روح پدرش گل به سر مزارش ببرد و با رفقایش مشغول خیرات شوند. خداوند رحم کرد پدرش شیره‌ای نبود وگرنه این شیرپسر، کارش به خیرات هروئین و شیشه می‌رسید.

ما چقدر فعال فرهنگی نیستیم
همراه یک فعال فرهنگی،سیاسی به دیدار یکی از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری می‌رفتم، گفت آرزویم این است پمپ بنزین بزنم.

هنوز هم هست
یکی ازپهلویست‌ها گفت این خانه‌هایی که جمهوری اسلامی می‌سازد همه‌ی آجر و آهن‌هایش را از انبارهای شاه دارد می‌آورد. گمانم خودش را هم از ته یکی از همان انبارها آورده‌اند.

کار خودشونه
شخص متفکری را می‌بینم هرطرحی اجرا می‌شود می‌گوید نقشه‌ی این را شاه کشید و قرار بود این‌کار را انجام بدهد. به یقین رسیدم که شاه همه‌ی کارهایش را گذاشته بود که سال ۵۷ انجام بدهد و فرصت نشد.

منبع آگاه و متصل
هرجایی به یک‌نفر که از پشت پرده‌ی تمام ماجراها خبر داشته باشد نیاز دارد. طبق تحقیقاتش به ضرس قاطع می‌گوید سال‌ها به ما دروغ گفته‌اند که در طبس طوفان شن آمد و هواپیماهای آمریکا را نابود کرد؛ روسیه با لیزر آنها را زد.