به بهانه سالروز درگذشت استاد ابوالفضل زرویی نصرآباد
ملا نصرالدین حکیم
زهرا فرقانی
نویسنده و طنزپرداز
میگویند آرش یکبار جان در چلهی کمان نهاد و آن را کشید تا مرزهای ایران را از تعرض تورانیان حفظ کند. میگویم شاعر هر بار بخشی از جان شیرین در جوهر قلم مینهد و برکاغذ میرقصاند تا بخشی از مرزهای ادبیات این ملک را از هجمهی فرهنگ بیگانه در امان دارد و زرویی چنین شاعری بود. کسی که در جوانی مایهی امید طنزپردازان شد و به قول کیومرث صابری (گلآقا) قلم عبید را بدست گرفت و همین جمله کافیست برای آنکه بدانیم ابوالفضل زرویی چه گوهر صیقلخوردهای بوده در زمانهی ما. گرچه گاه خزف بازارش را میشکست و خون در دل لعلش موج میزد. بگذریم...
او ضمن اینکه به روستازاده بودن خود افتخار میکرد، میگفت روستاییان یک شرم و خودکمبینی دائم دارند. من میگویم شرم نه، ادب و نجابت و اصالت و مهربان ذاتی و سالها شهرنشینی ذرهای گرد بر تابناکی این روح بلند ننشاند و تا پایان حیات همچنان متواضعانه آنچه را از حکمت آموخته بود، جرعه-جرعه با بیان نجیب طنزی خیرخواهانه و نقدی اصلاحگر بر جان مخاطب مینشاند.
زرویی بیش از یک استاد بود. کسی که طنز را معنایی تازه بخشید و آن را با سبکی نو احیا کرد و هر بار سبک و قالب جدید را تا جایی پیش برد که مخاطب همچنان تشنه بماند و باز راه خلاقانهای دیگر در پیش میگرفت. از طنز سرودن در قالب شعر نو که کمتر کسی جسارت رفتن به سمت آن را داشت تا برگردان حکایات کهن به زبان طنز (غلاقه به خونهش نرسید) تا نقیضه بر تذکرهالاولیای عطار (تذکره-المقامات) که نشان از تسلط او بر متون کهن داشت و هر بار یکی از مسئولین و وزرا را مورد تفقد قرار میداد؛ اما نقد زبردستانه او در این اثر چنان جذاب بود که حتی مخاطب مستقیم تذکرهها هم از خواندنش لذت میبرد. سایر آثار او مثل نثر طنز قاجاری (خاطرات حسنعلیخان مستوفی) و نقیضهها و اخوانیهها و حتی آثار محاوره او از جمله مثنوی صمیمانهی «بامعرفتها» هربار بخشی از توانمندی و هنر زرویی را به نمایش میگذاشت و لذتی تازه به کام مخاطب میچشاند. او در مرثیه و آثار آیینی هم قلمی پخته و بیانی شیوا همراه سوزی از جان برآمده داشت که بر جان می نشست. آثاری مثل «ماه به روایت آه« و «مرثیه دست» که در رثای حضرت ابوالفضل گفته شده شاهدی بر این مدعاست. هر چند خود معتقد بود طنز گفتن از مرثیه سرودن دشوارتر است. چرا که طنز شیرین بیان کردن یک واقعه تلخ است و مرثیه بازگو کردن یک تلخی.
حتی «رفوزهها» که مجموعهی طنزهای زرویی در طی سالها فعالیت مطبوعاتی اوست علیرغم تصوری که از طنز مطبوعاتی وجود دارد نه آثاری زماندار و دم دستیاند و نه سوژههایی سوخته و تاریخگذشته. به قول خودش تا جایی که میشده هرگز مطلبی که دلی نبوده را ولو در ستونهای روزانه مطبوعات منتشر نکرده. این است که بلاغت کلام و نوآوری در سبک و کاربرد شگردهای طنز و انتخاب سوژههای هوشمندانه، این اثر را نیز به گونهای ماندگار کرده که اسیر زمان خود نشده و امروز هم قابلیت آن را دارد که یک نفس بخوانیاش و به انتها برسانی و باز خواندن از سر بگیری و هر بار از خواندنش حظ ببری.
زرویی معلمیست که با سخن نغزش و با تمامی آثار مکتوب و هر آنچه از او به یادگار مانده من جمله نخستین شب طنز کشور که با عنوان «در حلقه رندان» برای طنزپردازان و مخاطبین طنز نامی آشناست، هنوز در دل اهالی هنردوست این ملک زنده است و هنوز همچون حکیمی دانا و رند به طنازی و نکته-پردازی مشغول است و استادانه شیوه سخن به مخاطب میآموزد.
حکیمی با تخلص ملانصرالدین.