کژ مصرفی از دید نوجوانان
ونوس بهنود
دبیر تحریریه
این عادت نسلها است که همیشه کوچکتر از خود را ناآگاهتر بدانند. طبق تجربه بشریت در بیشتر مواقع این موضوع یک شمشیر دولبه است.
به این دلیل که همیشه کودکان بر گردن پدران خود نشستهاند و آنچه آنها میبینند از دید پدرانشان پنهان است. این مسأله در مقوله مصرف رسانه هم صحت دارد.
ما بزرگترها بر این تصور هستیم که کودکان و نوجوانان در مقابل انواع دامها و غولهای فضای مجازی ناتوان و ناآگاهند و تنها ناجی آنها ما والدین هستیم و تنها راه نجات هم پاک کردن صورت مسأله و محدودسازی نوجوانان است.
در مقابل نوجوانان از نوع برخورد ما شکایت دارند و اتفاقاً آن را از سر ناآگاهی و ناتوانی و ترس ما میدانند.
این موضوع را در یکی از کارگاههای سواد رسانهایم لمس کردم. از دانشآموزان پرسیدم که چقدر تمایل دارند تا از خودشان عکس در فضای مجازی منتشر کنند و با پاسخی غیرقابل باور مواجه شدم. هم دختران و هم پسران معتقد بودند علاقهای ندارند مرتباً از زندگی شخصیشان عکس و ویدیو منتشر کنند.
یاد بلاگرهایی افتادم که همه آدمها را ردیف نشاندهاند جلوی خودشان و به همه درس زندگی میدهند و آنقدر سبک زندگی و دکور خانه و مد لباس نوشتهاند که هر کسی سراغشان رفته با خودش و اطرافیانش دشمن شده است. دوباره برگشتم به مطالعات خودم و دوباره رفتم به سراغ اینستاگرام تا ببینم این کژمصرفی و تهوع از محتواهایی که از زندگی خصوصی آدمها منتشر میشود متعلق به چه گروه سنی و چه کسانی است. همان طور که تجربه کارگاه نشان میداد، متولدین دهه 80 به مراتب پختهتر از متولدین دهه 70 در فضای مجازی حضور دارند. گویی تکلیفشان با خودشان روشن است و میدانند چه میخواهند و نیازی ندارند که مرتباً خودشان را نمایش بدهند و برای جذب طرفدار دست به هر جنگولک بازی بزنند. این موضوع البته آرامش خاطری برای خود من داشت. نشان میداد ما از جوگرفتگی و تب و تاب بیفکر حضور در فضای مجازی در حال حرکت به یک وضعیت نرمال و معتدل هستیم.
نشان میداد از ادا و توهم و تصور در حال حرکت به سمت تعقل هستیم و حتی ساعات مصرف فضای مجازی نیز در حال تغییر است چرا که متولدین دهه 80 دوباره در حال حرکت به سمت کتاب و مطالعه هستند.
همین اتفاق آنقدر خوشایند هست که بتوان دوباره به بروز و ظهور یک نسل فرهیخته امیدوار بود. مشروط به اینکه ما بزرگ ترها در توهم همه چیزدانی فرصت دوستی و رفاقت و همفکری و حتی یادگرفتن از نوجوانان را از خود دریغ نکنیم و از پذیرش و اعتراف به اینکه گاهی ما هم چیزهایی نمیدانیم نهراسیم.