تاریخ کرموی جهان (3)
رژیم بلژیکی
فرزانه صنیعی
طنزپرداز
حتما در اینستاگرام پیجهایی را دیدهاید که قسم میخورند شیوهی کاهش وزن را بدون هیچگونه رژیم و دارو و قرص و دمنوش و ورزش به شما یاد بدهند. جالب است بدانید که مبدع این شیوه لئوپولد دوم، پادشاه بلژیک بود.
لئوپولد دوم در سال ۱۸۶۵ به پادشاهی رسید و تا پایان عمر -که از شانس بد، تا ۴۵ سال بعد طول کشید- بر بلژیک حکومت کرد. آن زمان مد بود که هر کشور اروپایی مستعمرهای داشته باشد و هر کس که نداشت، جلوی کشورهای همسایه سرافکنده میشد. مردم فرانسه هم هی جلوی چشم بلژیکیها عاج فیل و طلا و چیزهایی که از آفریقا آورده بودند استفاده میکردند و دهن آنها را آب میانداختند. واقعا خدا هیچ پادشاهی را شرمندهی مردم کشورش نکند. لئوپولد دوم که دید مردم بلژیک شبها سر بیعاج زمین میگذارند غیرتی شد و کنگو را مستعمره بلژیک کرد. از آنجا که "هرچه زلفعلی، کچل است" اسمش را هم گذاشت جمهوری آزاد کنگو.
کنگوییها در جمهوری آزاد کنگو آزاد بودند هر چه در مزارع و گلههایشان از غارت بلژیکیها در امان مانده بود بخورند. همچنین آزاد بودند که زیر کتک برای بلژیکیها کائوچو استخراج کنند. هر کنگویی که به میزان لازم کائوچو به دست نمیآورد تنبیه مختصری میشد، به این شکل که دستش را قطع میکردند تا یاد بگیرد و از این به بعد از کارش ندزدد. (احتمالا هدف جناب لئوپولد این بود که در صنعت کائوچو "دست" زیاد نشود). بدین ترتیب هر روز قسمتی از وزن کنگوییها با قطع دستشان کاسته میشد و در آن شرایط به نفعشان هم بود، چون بدن آدم هرچقدر اعضای کمتری داشته باشد آب و غذای کمتری میطلبد.
گاهی هم بلژیکیهای ساکن کنگو برای شکار تمساح بچههای سیاهپوست را در تله جاساز میکردند تا تمساح اغفال شود و به سمت آنها بیاید. به این صورت بدون هیچ گونه فعالیت خاصی، مقادیر قابل توجهی از گوشت تن طعمهی مربوطه آب میشد و به تناسب اندام میرسید.
یک کار قشنگ و بشردوستانهی دیگر لئوپولد دوم این بود که یک باغ وحش انسانی در بروکسل درست کرد و سیاهان را از کنگو به آنجا میاورد و به نمایش میگذاشت تا بلژیکی جماعت ببیند سیاهپوستان چه زندگی بدوی و بیتمدنی دارند و خدا را شکر کند. در این باغوحشها همانطور که از اسمش پیداست شرایط خیلی انسانیای حاکم بود. مثلا بازدیدکنندهها اجازه داشتند به سیاهانی که داخل قفس نمایش داده میشدند خوراکی بدهند، چیزی که در بقیه باغوحشها ممنوع است.
عدهای فعالیتهای لئوپولد دوم در کنگو را مصداق نسلکشی میدانند، ولی آمارها نشان میدهد جمعیت کنگو در طول سالهای جمهوری آزاد چند برابر هم شد. دقیقتر بگوییم، حدود نیم برابر. یعنی از بیست پیلیون به ده میلیون نفر رسید. به درستی مشخص نیست که واقعاً چرا در آن سالها جایزهی صلح نوبل به لئوپولد دوم تعلق نگرفت. نتیجه میگیریم نوبل هم پارتیبازی است.
اخیراً پادشاه فعلی بلژیک از شرمندگی کنگو درآمد و کاری کرد که جبران همهی آن سالها بود و بلکه ممکن است کنگوییها یک چیزی هم بدهکار شده باشند: ایشان به دلیل کرمهایی که جدش در کنگو ریخته بود از مردم کنگو عذرخواهی کرد. وجدانا اگر کنگوییها به خاطر این عذرخواهی چند تن عاج و کائوچو به بلژیک نفرستند خیلی بیچشمورو هستند.