تاریخ کرموی جهان
(مدارس بومیان/ کانادا)
فرزانه صنیعی
طنزپرداز
میگویند از حدود دو سال پیش به این طرف، توی اخبار ساعت ۱۴ کانادا، هر روز یک آقای کتشلواری مرتب را نشان میدهند که میآید پشت تریبون و اعلام میکند که تا آن لحظه طبق آخرین آمارها و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی چندصد گور در مدارس مخصوص بومیان سرخپوست کشف شده، از آن میان چه تعداد فردی و چه تعداد دستهجمعی بودهاند، چندتا با اسم و رسم بودهاند و چندتا بینام و نشان، و بعد از ارائه این آمارها میرود تا روز بعد.
ماجرای گورهای کشف شده در محلهایی که قبلا مدارس بومیان کانادا بودند آنقدر بیآبرویی بزرگی بود که نمیشد پنهانش کرد .اما مدارس بومیان اصلا چه صیغهای بود؟ دستور تاسیس این مدارس شبانهروزی را وزیر امور بومیان کانادا در اواسط سدهی 1800 صادر کرد. هدفش هم جذب بچههای سرخپوست بومی به فرهنگ غالب کانادایی بود. برنامهی آموزشی بدین صورت بود که در وهلهی اول کودک ضرباً و زوراً از جامعهی بومی جدا میشد ، در وهلهی دوم بدنش با مواد شیمیایی اساسی سابیده میشد تا اگر کمترین احتمالی مبنی بر سفیدپوست شدنش هست از بالقوه به بالفعل تبدیل شود و حجت بر او تمام شده باشد. متاسفانه هیچ کودک بومی از این امتحان روسفید بیرون نمیآمد، لذا وهلهی سوم اجرایی میشد که عبارت بود از ممنوعیت صحبت به زبان بومی، آموزش زورکی انگلیسی و فراموش کردن سنتهای بومی. اسم بچه هم از او گرفته میشد و به جایش به او یک شماره میدادند که با آن نامیده میشد، چون پدر و مادر این بچهها برایشان نام نیکو برنگزیده بودند و بچهها اسامی بومی داشتند. اگر غرض و مرض داشته باشید الان یاد زندان افتادهاید. خیلی بیانصافید واقعاً. زندان که همهاش بخور و بخواب است.
در وهلهی سهوبیستوپنجصدم، که به دلیل کماهمیتی وهلهی مستقلی را به آن اختصاص ندادهایم، یک سری شکنجههای جسمی و جنسی به دانشآموز وارد میآمد که چون از طرف معلم بود گل بود و هر کس دریافت نمیکرد خل بود. این قضیه به محض این که جایش التیام مییافت لابلای وهلههای بعدی تکرار میشد. اگر دانشآموزی احیاناً از روند آموزش ناراضی بود میتوانست آزادانه به سل یا بیماری واگیردار دیگری که در این مدارس فت و فراوان در اختیار بچهها قرار میگرفت مبتلا شده و مدرسه را ترک کند، البته به مقصد جهان باقی، چون آن زمان هنوز بیمارستان مخصوص بومیان وجود نداشت تا بومیان بتوانند در آنجا از دنیا بروند و مجبور بودند هر جا مریض میشوند همانجا بمیرند. البته ای بسا که وزیر امور بومیان در فکر تاسیس این فقره هم بوده، اما چندان در این پست باقی نمانده که بتواند ایدهاش را عملی کند. نه این که خداینکرده عزل شده باشد ها، اتفاقا چون خیلی موفق عمل کرده، بومیان تمام شدهاند و نیازی نبوده زحمت بکشد.
خلاصه در این مدارس آن قدر خوش میگذشت که چندهزارنفر از دانشآموزان آن هرگز به خانه برنگشتند. این روال صدوخردهای سال طول کشید و آخرین مدرسه در سال 1996 تعطیل شد . سال 2021 هم اولین مجموعه قبرهای مربوط به بچههای بومی شامل 215 قبر در مدرسه بومیان کمپلوس پیدا شد. کمی بعد 104 قبر، کمی بعدتر 182 قبر و این پروسه همینطور ادامه یافت و آمار به بالای هزار رسید تا جایی که سازمان ملل در واکنشی بیسابقه و شدیداللحن دولت کانادا را به شدت مورد درخواست تحقیق بیشتر در این زمینه قرار داد. جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا هم که آدم مهربانی بود و خیلی به رنگینپوستان اهمیت نسبی میداد، از سرخپوستان عذرخواهی کرد و عکسش با چشمان قرمز هم منتشر شد. دیگر سرخپوستان از خدا چه میخواهند.