یک کتاب پرستاره
جلد اول کتاب جادوهای همیشگی!
صالحه زهرا رزاقیزاده
دانشآموز کلاس هفتم
حس عجیبی است که ناگهان متوجه شوی، بدون اینکه خواسته باشی، بزرگترین جرم کل جهان را انجام دادهای. بریستال اورگرین دختری است که عاشق کتاب خواندن است؛ اما این کار جرم بزرگی محسوب میشود؛ از آن گذشته موقع خواندن یک کتاب ممنوعه، میفهمد که یک پری است و میتواند جادو کند. از آن پس او همیشه نقاب بر چهره دارد، تا زمانی که یک نفر مثل خودش نجاتش میدهد و این آغازی است برای بزرگترین تحولات جهان.
شروع کتاب، جالبترین قسمت آن بود. شاید اگر نویسنده خیلی عادی کتابش را شروع میکرد، من راضی به ادامه دادن نمیشدم، اما همه چیز از اول پیچیده و مبهم بود و تازه بعد از یکبار خواندن، باید به صفحات اول برمیگشتی تا رمزهای ناگشودنی و رازهای پنهان را پیدا کنی. همین ویژگی، نشانه مهارت نویسنده بود و در کل، شروع عجیب و غریبش به کام دل مینشست. نکته بعدی این بود که در طول داستان، بارها غافلگیر میشدی و ماجرا طبق تصورات پیش نمیرفت؛ یعنی این کتاب، با کتابهای همسنخ خودش تفاوت زیادی داشت.
اما پایان این ماجرای پیچ در پیچ، کلید قفل تصویر روی جلد کتاب بود. از نظر من میتوانست کمی بیشتر به توصیف شخصیتها بپردازد تا با دیدن تصاویر روی جلد آنقدر غافلگیر نشویم. لااقل تصور من از ظاهر شخصیتها، خیلی متفاوت با آنچه روی کتاب میدیدم، بود و بدتر از آن اینکه نمیتوانستم تشخیص بدهم که هرکدام از آن موجودات روی جلد، کدام شخصیت است. یک نکته منفی دیگر این بود که کتاب با اینکه شروع مناسبی داشت، اما پایانش خیلی تکراری و غیرقابل قبول بود؛ انگار پایان، با شروع و فضای داستان، جور درنمیآمد.نمیتوانیم غافلگیریهای بد را با غافلگیریهای خوب خط بزنیم و بگوییم که x برابر با 1 شده است! و من به این کتاب نمره مثبت یا منفی نمیدهم.