نگاهِ چپ

زهره کاظم‌زاده
طنزپرداز

بشوی اوراق اگر همدرسِ مایی
که عِلمِ عشق در دفتر نباشد
داشتیم در تقویم گشت‌و‌گذار می‌کردیم که دیدیم به به! سیزده آبان نزدیک است. این شد که زنگ زدیم جناب حافظ تا به میمنت و مناسبت این روز برای قشر دانش‌اموز و دانشجو تفألی به کتابش بزند که بیت بالا را برایمان خواند و اینطور تفسیر کرد:
ای صاحب مشکوک فال! جناب حافظ اشاره می‌کند که بوی عشق و عاشقی از فال شما به مشام‌ می‌رسد! مدتی‌ست در دفتر و جزوات به دنبال عشق می‌گردی و جزوات همه را پر از قلب تیرخورده کرده‌ای و دمار از روزگار هم‌کلاسی‌هایت در آورده‌ای. اگر به کسی دل سپرده‌ای از این عشق حذر نما که مدرسه و دانشگاه جای این غلط‌ها نیست! از آن‌جایی که از فال شما مشخص است سندرم شست‌وشو داری و اخیراً گول یک فال‌گیر را هم خورده‌ای و روزانه تمام اوراق و نامه‌های رد و بدل شده و جزوات را می‌شویی و زیر آفتاب خشک می‌کنی تا گرمای عشق آتشینت بر قلب فلانی رسوخ کند. ای عقلِ‌کُل! ادامه ی این راه جز نیستی و بدبختی ره‌آوردی برایت نخواهد داشت، از کی تا حالا عشق در دفتر نوشته می‌شود؟ به جایش برو کتا‌ب‌های زرد روان‌شناسی بخوان تا همین یک‌جو عقلت را هم از دست بدهی و به مرادت برسی که به قول خودم: فلک به مَردمِ نادان دهد زِمامِ مراد. ای صاحب عاشق فال! چپ‌چپ نگاه نکن که حافظ عصبانی می‌شود. جمع کن این اداها را و سر درس و مشقت بنشین. عِه!

جستجو
آرشیو تاریخی