در ستایش ادبیات مقاومت
در ستایش ادبیات مقاومت دست های خالی علیه اشغال!
محمدعلی یزدانیار
دبیر گروه کتاب
Mohammadaliyazdanyar@gmail.com
توصیه میکنم این روزها حتماً نگاهی به آثار بزرگ ادبیات مقاومت بیندازید. این کتابها، برخلاف حال و هوای سیاسی دهه سوم قرن بیست و یک، براساس حفظ نظم موجود و ملامت مظلوم نوشته نشدهاند. در آثار ادبیات مقاومت خط کشیها نهایتاً مشخص هستند. اشتباه نکنید، این رمانها و داستانها سیاه و سفید نوشته نشدهاند و اتفاقاً تعدادی از شگفتانگیزترین شخصیتهای خاکستری تاریخ ادبیات داستانی در همین آثار خلق شدهاند. با این حال و در انتها، تکلیف همه روشن است، حتی اگر نویسنده چیز زیادی در این مورد نگوید - که در بهترین آثار ادبیات مقاومت هم همینگونه است - خواننده پس از خواندن اثر فرق اشغال و اشغال شده را متوجه میشود. میفهمد که در چنین شرایطی انسان شریف چه میکند. خواننده در یکایک این داستانها با خودش روبهرو شده و آزمونی سخت در تشخیص ظالم و مظلوم را از سر میگذراند. رمانهای ادبیات مقاومت پر هستند از آدمهای اهل مذاکره، عافیتطلبها، سیاسیون و مردم کوچه و بازار که از مبارزه خستهاند و باور دارند که باید بالاخره برای آسایش خودشان هم که شده سر خم کنند. اینکه چرا سری خم نمیشود و چرا نباید خم نشود را البته فقط در داستانهای این گونه ادبی میتوانید پیدا کند.
بله، این چیزی است که دنیای امروز ما نیاز دارد، یا حداقل اگر نخواهم گزافهگویی کنم این یکی از بسیار چیزهایی است که دنیای امروز ما به آن نیاز دارد. در دنیایی که به اشغالگر «حق دفاع از خود» بدون قید و شرط میدهند و به محکوم کردن اشغال شده میپردازند، در دنیایی که گویا «مقاومت» کاری است بسیار زشت و خلاف مصالح بشری و در دنیایی که حتی نخبگانش تفاوت «جنبش اجتماعی خشونتپرهیز» را با «حق مبارزه با اشغالگر» نمیفهمند و اولی را جای دومی میگذارند و دفاع از خاک را نهی میکنند این تنها و تنها ادبیات مقاومت است که به شما نشان میدهد باید کجای ماجرا ایستاد و باید به کدام سمت حرکت کرد.