تأثیرات فرهنگی و اجتماعی سیدعیسی طباطبایی در لبنان از زبان یاردیرینش حجت‌الاسلام رحیمیان

آقا سیدعیسی «فرهنگ جدیدی را نسبت به اهل بیت(ع) در قلوب لبنانی‌ها ایجاد کرد»

عزت‌نفسی که او در خانواده شهدای لبنان به وجود آورد یک امر متمایزی بود

گفت و گو
حجت‌الاسلام حاج شیخ محمدحسن رحیمیان از جمله افرادی است که با تبعید امام خمینی(ره) به نجف به آن شهر رفت و جزو افرادی است که در طول نهضت امام در صحنه‌های مختلف حضور داشته‌اند. دوستی و آشنایی ایشان با حجت‌الاسلام سیدعیسی طباطبایی نیز به نجف بازمی‌گردد. دوران پیروزی انقلاب اسلامی، دیدارهایی که آقای طباطبایی خدمت امام در تهران داشتند، فعالیت‌های ایشان به عنوان نماینده امام خمینی در لبنان و نحوه شکل‌گیری مؤسسات مختلف توسط آقای طباطبایی در لبنان از جمله موضوعات گفت‌و‌گوی ما با حجت‌الاسلام رحیمیان بود.

 آشنایی شما با آقای طباطبایی از چه زمانی و چگونه آغاز شد؟
چند ماهی بعد از انتقال حضرت امام از ترکیه به نجف اشرف، بنده هم به نجف مشرف شدم و از همان زمان به لحاظ اینکه هر دو محل تلاقی‌مان امام خمینی و خانه امام بود، با ایشان آشنا شدم. ولی خیلی نگذشت که ایشان به لبنان مهاجرت کرد.

دلیل مهاجرت‌شان چه بود؟

لبنان یک جاذبه‌ خاصی داشت، هم به لحاظ حضور شیعه و هم به لحاظ جغرافیایی و اقلیمی برخلاف عراق که از نظر ظرفیت‌های مذهبی و مرقدهای ائمه از یک قداست بالایی برخوردار بود، اما متأسفانه شرایط خفقانی در عراق حاکم بود و از نظر شرایط زندگی هم وضعیت مناسبی نداشت. اما لبنان شرایط خیلی بهتر بود، از نظر اقلیمی جذابیت بیشتری داشت و شیعیان مخلص در آنجا باعث می‌شد که جذابیت خاصی داشته باشد.
 
در مدت حضور آقای طباطبایی در لبنان تا پیروزی انقلاب اسلامی، ارتباطی با هم داشتید؟

آن روزها مانند امروز ارتباط‌ها به راحتی انجام نمی‌شد، آن هم در عراق، مگر یک وقت‌هایی که در اثنای سفر ایشان به عراق مجدداً همدیگر را می‌دیدیم.
آقای طباطبایی در لبنان جزو فعالین نهضت حضرت امام و از طرفداران مخلص حضرت امام بود. البته در لبنان خیلی همسویی با ایشان وجود نداشت. معدود افرادی بودند که علاقه‌مندانه در ارتباط با نهضت امام کار می‌کردند. بعد از رحلت آیت‌الله سیدمحسن حکیم هم بعضی از شخصیت‌های مطرح در لبنان، شیعیان را به مرحوم آیت‌الله خویی ارجاع دادند.
طبعاً آن طیف خیلی همراهی با نهضت حضرت امام نداشتند اما سیدعیسی حتی علیرغم شرایط نامساعد با جدیت پیگیر نهضت امام بود.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نوع ارتباط‎‌تان با آقای طباطبایی چگونه بود؟

با پیروزی انقلاب آقای سیدعیسی با سابقه روشن طرفداری امام و تقلید و پیروی از خط حضرت امام، در لبنان نقش مهمی را ایفا کرد. ایشان اولین شخصی است در لبنان که اجازه امور حسبیه از حضرت امام دریافت کرد و شیعیان لبنان از طریق ایشان وجوهات‌شان را برای حضرت امام ارسال می‌کردند. و بعدها از طریق  پیگیری‌های ایشان برای عده دیگری در لبنان اجازه امور حسبیه و دریافت وجوهات شرعیه از امام گرفته شد مانند آقای سیدحسن نصرالله، شهید سیدعباس موسوی، آقای شیخ یزبک، آقای سیدابراهیم امین. با این حال مجموع وجوهات دریافتی از طریق آقای سیدعیسی برای دفتر امام ارسال می‌شد. سیدعیسی اجازه نصف داشت. یعنی نصف سهمین را می‌فرستادند برای دفتر حضرت امام و نصف سهمینی که دریافت می‌شد، در جهت موارد مقرره شرعیه مصرف می‌کرد. آن زمان شیعیان لبنان در شرایط خاصی بودند. یک کار جالبی اینجا شد.
آن نصفی که سیدعیسی همراه با لیست اسامی برای ما ارسال می‌کرد، طبق آن اسامی، قبض‌ها را می‌نوشتیم، مهر امام هم پای آن قبض‌ها می‌خورد به نام تک‌تک پرداخت‌کننده‌ها و ایشان هم قبوض را به دست پرداخت‌کننده‌ها می‌رساند. آن نصف دومی که برای تحویل به امام بود ما هر دفعه آن وجه را به صندوق وجوهات نمی‎ریختیم، عین آن را هر بار، بنده خدمت امام می‌بردم و امام این نصف را با توجه به شرایط خاص لبنان و مخصوصاً بعد از شکل‌گیری حزب‌الله، اجازه می‌دادند که به لبنان برگردد. یعنی در طول این 8-7 سال آن نصف وجوهات هم به لبنان برگشت داده شد.

اطلاع دارید با این وجوهات چه کاری در لبنان انجام شد؟

با هماهنگی انجام شده صندوقی به نام صندوق بیت‌المال شکل گرفت که با گذشت زمان و با تجمیع ارقام مرجوع‌شده به علاوه مساعدت‌های خیرین لبنانی، این صندوق قرض‌الحسنه به صورت پشتوانه مؤثر و بزرگی برای کمک به شیعیان از طریق قرض‌الحسنه جا افتاد، مصداق برجسته‌ای از حسنه‌جاریه که هزاران هزار گره را از کار شیعیان لبنان و رزمندگان حزب‌الله گشود.

در مقطعی که آقای طباطبایی مسئولیت بنیاد شهید لبنان را داشتند، حضرتعالی مسئول بنیاد شهید بودید. از عملکرد ایشان خاطراتی دارید؟

ایشان از قبل از مسئولیت بنده در بنیاد شهید پایه‌گذار و شکل‌دهنده بنیاد شهید و کمیته امداد در لبنان بود. بنده هم با توجه به شناختی که از ایشان داشتم، او را ابقا و تقویت کردم و در ضمن سازماندهی جدید بنیاد شهید، بنیاد لبنان هم در شاکله یک اداره کل که دارای شعبه‌هایی در چند شهر دیگر لبنان بود، سازماندهی شد. آقای سیدعیسی علاوه بر مدیریت مجموعه بنیاد شهید لبنان و کمیته امداد نقش جهادسازندگی را هم در بعضی از روستاهای لبنان ایفا ‌کرده و مشکلات کشاورزها را برطرف می‌کرد. در همان زمان مراکز فرهنگی امام‌خمینی را هم در شهرهای مختلف لبنان احداث می‌کرد. آسید عیسی در پوست خودش نمی‌گنجید، دائم در تلاش بود تا در هر عرصه‌ای که بتواند، کاری را انجام بدهد.
به هر حال بعد از سال‌های طولانی خدمت مجاهدانه و عاشقانه در بنیاد شهید با نظر خود ایشان، شخص دیگری را از خود لبنانی‌ها، مسئول بنیاد شهید لبنان گذاشتیم و آقای سیدعیسی همچنان تا آخر با ما همکاری داشت. ایشان در ارتباط با خانواده شهدا بهترین شیوه تربیتی و اخلاقی و حفظ عزت نفس را اعمال کرده بود، به گونه‌ای که خانواده‌ها را در اوج وارستگی و عزت‌نفس شاهد بودیم. در طول 25 سالی که بنده در بنیاد شهید بودم و خانواده شهدا از لبنان به ایران می‌آمدند، من دو مورد نامه از خانواده شهدای لبنانی داشتم. موضوع یک نامه‌ این بود که آقا دعا کنید که پسرم هم راه شهید را طی کند. نامه دوم هم این بود که ما یک مریضی داریم، برای شفای او دعا کنید.

شبکه تلویزیونی المنار را چگونه راه‌اندازی کردند؟

در اواخر حیات حضرت امام یک روز که برای چند نفر از سران حزب‌الله لبنان وقت دیدار با امام را گرفته بودم، بعد از دیدار در دفتر با آنها صحبت می‌کردیم. مطرح شد که در لبنان چند شبکه تلویزیونی وجود دارد؟ گفتند ده‌ها شبکه. گفتیم چند شبکه برای شیعیان است؟ گفتند هیچ. این سؤال جرقه‌ای شد تا بعد از اینکه امام از دنیا رفتند و بنده به بنیاد شهید آمدم، بعد از چندی این سؤال را مجدداً در سفر لبنان مطرح و پیگیری کردیم. سرانجام مبلغی را از اینجا و آنجا جمع و جور کردیم و به آقای سیدعیسی دادیم برای ایجاد یک شبکه تلویزیونی، و با پیگیری و تلاش ایشان تلویزیون المنار تأسیس شد. مرکز آن در زیرزمین یک ساختمان چند طبقه بود به خاطر شرایط امنیتی چون هنوز جنگ‌های داخلی لبنان ادامه داشت و آنتن پخش آن بالای منار مسجد رسول اعظم(ص) -که در دل بیمارستان رسول‌اعظم(ص) متعلق به بنیاد شهید قرار دارد- نصب شد و به همین مناسبت، المنار نامیده شد و یک طلبه روحانی به نام شیخ حسن حمادی به عنوان مدیر این شبکه منصوب شد. در سفر دیگری که به لبنان داشتیم، طی جلسه‌ای با شهید سیدعباس موسوی (دبیرکل وقت حزب‌الله) توافق کردیم که با رقمی به اندازه رقمی که هزینه شده بود، حزب‌الله مشارکت کند. تا آن زمان پوشش آنتن المنار محدود بود اما با مشارکت حزب‌الله، دایره پخش برنامه‌های المنار گسترش پیدا کرد و طی سفر دیگری به لبنان، کل مدیریت المنار را به حزب‌الله واگذار کردیم و با اهتمام حزب‌الله تا آنجا تجهیز و گسترش یافت که نقش مهمی در جنگ 33 روزه ایفا کرد.

در مورد راه‌اندازی بیمارستان رسول اعظم(ص) هم خاطره‎‌ای دارید؟

وقتی بیمارستان رسول اعظم به بنیاد شهید واگذار شد، بسیار محدود بود اما در طول سال‌های دهه نود و اوایل دهه هشتاد تقریباً هر بار که به لبنان می‌رفتیم، بخش جدیدی را افتتاح می‌کردیم و تا جایی با همت بلند سیدعیسی از جهت کمیت و کیفیت ارتقا یافت که بر اساس ارزیابی یک سازمان جهانی ذیربط، بیمارستان رسول اعظم(ص) بعد از بیمارستان امریکایی در کل لبنان حایز رتبه اول اعلام شد اما سید بزرگوار به این هم قانع نبود. می‌گفت، فاصله بین بیروت تا مرزهای لبنان و مناطق درگیری با اسرائیل زیاد است، باید کاری بکنیم که هم برای حفظ جان رزمندگان و هم برای شیعیان و مردم خوب جنوب امکانات درمانی لازم را فراهم کنیم. سیدعیسی زمینی را در حومه نبطیه در جنوب لبنان تهیه کرد و با توجه به اینکه در آن زمان برنامه سرمایه‌گذاری عمرانی جدید نداشتیم، به شوخی گفتم اگر قبول کنید کار سخت به عهده بنده بقیه به عهده خودت، اشکال ندارد. من کلنگ بیمارستان را می‌زنم ساخت آن به عهده شما! به هر حال مراسم کلنگ‌زنی برگزار شد و در این اثنا صدای توپخانه ارتش اسرائیل که تا آن زمان از جنوب لبنان رانده نشده بود، باعث شد خیلی زود مراسم تمام شود و جناب سید با عزم راسخ کار احداث بیمارستان را با نام شهید شیخ راغب حرب، شروع کرد و جز لوازم بهداشتی که از محصولات ساخت داخل از ایران با چند تریلی از طریق ترکیه ارسال کردیم، با کمک خیرین ساختمان بیمارستان را تکمیل کرد و تجهیز آن توسط هلال‌احمر انجام گردید و طی فرایندی این گام ارزشمند سید به پایگاهی در خدمت مقاومت و مردم مقاوم جنوب تبدیل شد.

دلیل اصلی اینکه آقای طباطبایی با آن همه برکات و ثمره‌ای که در طول حیات‌شان دارند، هنوز در ایران زیاد شناخته‌شده نیستند، چیست؟

این سید بزرگوار برخلاف بعضی‌ها که اول اسم خودشان را مطرح می‌کنند و بعد اسم کارشان را، همه کارها را به نام امام خمینی، جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی انجام داد. هیچ جایی ردی از اسم خودش را تابلو نکرد.
جناب سیدعیسی در تأمین بودجه خیلی از این پروژه‌ها هم متکی به جمهوری اسلامی نبود و در بسیاری از موارد با کمک خیرین اعم از شیعیان منطقه یا شیعیان خود لبنان به‌خصوص لبنانی‌های ساکن در کشورهای دیگر کارها را پیش می‌برد.
طرح تکفل برای ایتام شهدا که در بنیاد شهید لبنان راه‌اندازی شد، بسیار زیبا بود. در ده‌ها کشور دنیا افراد متدین و توانمند شیعه در طرح تکفل فرزندان شهدا مشارکت داشتند و سالانه رقمی فراتر از آنچه از بنیاد شهید مرکز پرداخت می‌کردیم، از خیرین شیعه لبنانی در کشورهای مختلف پرداخت می‌شد.