خلق خرده‌فرهنگی به نام «اربعین»

قدم قدم تا قلب فرهنگ ایرانی

درباره ابعاد مختلف سبک زندگی و اینکه هرکدام چطور می‌توانند در زندگی ما دیده شوند و ما را نشان دهند، با هم حرف زدیم اما وقت‌هایی هم هست که این ابعاد یکدیگر را نیز تقویت یا تضعیف کنند و از هم اثر بگیرند. مثلاً اگر دین شما اسلام باشد و شما آدم دینداری باشید، «ازدواج» (که انتخاب آن یکی از ابعاد سبک‌زندگی است) برای شما یک امر مهم خواهد بود. یا اگر هویت ملی برای شما اهمیت داشته باشد، تلاش می‌کنید که ادبیات و گفتارتان به زبان فارسی نزدیک باشد، یا از محصولات تولیدات داخلی بیشتر استفاده کنید. بنابراین بُعدی از سبک زندگی ابعاد دیگر سبک‌زندگی شما را تعریف کرده یا تغییر می‌دهد. در این اتفاق، یعنی ترکیب ابعاد با هم، ممکن است پدیده‌های جدیدی مانند «خرده‌فرهنگ» به وجود بیاید که به طور همزمان و منسجم یک تصویر هویتی از شما ارائه دهد. یعنی با قرار گرفتن در آن خرده‌فرهنگ، ابعاد مختلفی از سبک‌زندگی شما تعریف شده و در نسبت با یکدیگر قرار می‌گیرند و شما را نشان می‌دهند.

زندگی در خرده‌فرهنگی به نام «اربعین»
پیش از اینکه درباره اربعین بخواهم حرف بزنم، می‌خواهم خیلی کوتاه درباره خرده‌فرهنگ بگویم. این مفهوم متعلق به علم «انسان‌شناسی» است و ارزش‌ها و هنجارهای متفاوت با ارزش‌ها و هنجارهای گروه اکثریت در یک جامعه است که یک گروه از یک جامعه آن را دارند. شاید بعد از این تعریف از «خرده‌فرهنگ» برایتان این سؤال پیش بیاید که چرا و چطور می‌توان اربعین را یک خرده‌فرهنگ نامید؟! آن‌هم وقتی تمام مردم جهان با ارزش‌ها و هنجارهای مختلف از کشورهای مختلف در آن حضور دارند. پاسخ به این سؤال با کمک «سبک‌زندگی» ممکن می‌شود. هرکدام از ما با ویژگی‌های مختلف فرهنگی، جنسیتی، تحصیلی و غیره، در یک بازه زمانی از یک سال، انتخاب می‌کنیم که به سفر اربعین برویم؛ سفری که مختصات ویژه و خاص خود را دارد و عملاً بخشی از عمر و زندگی ما در آن سفر خواهد بود.

چطور اربعین یک خرده‌فرهنگ شد؟
اینکه چرا سبک زندگی را عامل خرده‌فرهنگ شدن اربعین می‌دانم، دقیقاً به همین علت برمی‌گردد که به واسطه یکی از ابعاد سبک‌زندگی در پدیده پیاده‌روی و سفر اربعین، دیگر ابعاد سبک‌زندگی تغییر کرده و در مسیر همان بعد اصلی قرار می‌گیرند که اتفاقاً در تجانس با فرهنگ است؛ دین و دینداری. دینداری، علاقه و دلبستگی به اهل‌بیت(ع) و در مرکز آنها حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع)، انتخاب افراد مسلمان را در ابعاد مختلف سبک‌زندگی تغییر داد.  در یک بازه زمانی خاص تمام برنامه‌های زندگی مانند کار، تحصیل، خانواده، همسر، فرزندان و غیره معطوف به سفر اربعین می‌شود. خوراک، پوشش، مصرف، استفاده از رسانه‌ها، بهداشت و نظافت شخصی، هویت ملی و دینی، خواب و بیداری، فراغت و تفریح همگی در این سفر تعریف و مختصات متفاوتی به خود می‌گیرد که در عین حال برای تمام افرادی که انتخاب کرده‌اند راهی این سفر بشوند، پذیرفته شده است.  در این خرده‌فرهنگ که افراد را با فرهنگ، زبان، ‌نژاد و جنسیت مختلف از تمام جهان دور خود جمع می‌کند، فقط یک محور وجود دارد و آن محبت به اهل‌بیت(ع)، راه حق و اباعبدالله‌ا‌لحسین علیه‌السلام است. محبت، خلوص و امنیت، سه عنصر اصلی این خرده‌فرهنگ هستند. این سه عنصر باعث می‌شوند که آدم‌ها به دور از تمام لحظات زندگی، رفتار، اخلاق و عادات مختلفی که در زندگی روزمره دارند، راهی این سفر شوند.

سبک‌زندگی، رسانه و خرده‌فرهنگ جهانی «اربعین»
در تبدیل سفر اربعین به یک خرده‌فرهنگ که فارغ از سفر بودن، برای بسیاری مانند تکلیف است و برای بسیاری دیگر، یک سفر زیارتی، رسانه اثرگذاری مهمی داشته است. رسانه‌های ارتباط جمعی توده مانند رادیو و تلویزیون با برنامه‌های خود در طول سال و همچنین در ماه محرم و همچنین رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی با تبلیغات مختلف فردی در حوزه انتقال تجارب برای این سفر، همگی به خلق این خرده‌فرهنگ کمک کردند. نمایش تصویر زائرانی که از کشورهای مختلف راهی این سفر شدند، مستندهای مختلفی که مشخصاً درباره این سفر ساخته شده‌اند، مصرف خوراک و پوششی که در آنلاین‌شاپ‌ها برای سفر اربعین تبلیغ می‌شوند، همگی به واسطه این خرده‌فرهنگ شکل ‌گرفته و آن را نیز تقویت می‌کنند. هشتگ‌های مختلفی چون «حب‌الحسین یجمعنا»، «شب‌جمعه است هوایت نکنم می‌میرم» و محتواهای تولیدشده شخصی و عمومی کاربران درباره سفر اربعین از دیگر نمودهای رسانه‌ای هستند که روی انتخاب افراد برای تصمیم گرفتن و رفتن به این سفر، تأثیر داشته‌اند.

وقتی ایستگاه‌های صلواتی موکب شدند، زندگی هم اربعین شد
مفهوم «موکب» وقتی عمومیت پیدا کرد و جایگزین «ایستگاه صلواتی» شد، اگرچه از طرفی یک رویکرد مثبت برای این سفر خلق کرد، به این معنا که امکانات و فضایی امن و راحت و رایگان در طول مسیر برای زائران فراهم است، آنقدر که امسال یکی از کاربران توئیتر نوشته بود: من این سال‌ها با یک بچه، با دو بچه، با دوبچه و یک درراهی، راهی سفر اربعین شده‌ام و امسال هم با سه بچه می‌خواهم به سفر اربعین بروم اما یک رویکرد منفی نیز ایجاد کرد که در سال‌های اخیر، بسیاری از زائران فراموش کردند که این موکب همان «ایستگاه صلواتی» است. بدون توقع، بدون اتلاف وقت و بدون ایجاد زحمت بیشتر برای موکب‌داران، در مسیر سفرشان از موکب‌ها استفاده کنند. هرچند همین موکب‌داری از طرف دیگر یک میل و شاید حسرت بزرگ مثبت در زائران هرساله هم ایجاد کرد که ای‌کاش ما هم موکب داشتیم و در راه اباعبدالله(ع) به زائران کمک می‌کردیم. تمام این ارزش‌ها، نگرش‌ها و تبعات مثبت و منفی حاصل از مفهوم «موکب» به دلیل بازه زمانی قابل‌توجه (موکب‌ها اغلب دوماه تمام در حال خدمت‌رسانی به زائران هستند)، باعث می‌شود به این نتیجه رسید که اربعین دیگر فقط یک سفر و موکب و فقط یک ایستگاه نیست، بلکه خرده‌فرهنگی است که زندگی در آن جریان دارد؛ چیزی که یکی از مداح‌ها درباره آن چنین مدح کرده است: «مسیر خوب زندگی، مسیر اربعینه».

اربعین و خلق تصویر واقعی از دین
یکی از اتفاقاتی که خرده‌فرهنگ شدن اربعین بر شکل‌گیری و گسترش آن اثر داشت، رسیدن به یک باور هویتی جمعی درباره گردهمایی‌های دینی مانند «میهمانی 10 کیلومتری غدیر» بود. شکل‌گیری این تصور ذهنی که برای اعیاد و رویدادهای مختلف دینی می‌توان یک برنامه دسته‌جمعی گسترده و با کمک خود مردم ایجاد کرد، چیزی بود که پیش ‌از این خیلی ممکن دیده نمی‌شد اما گسترده شدن سفر اربعین و تبدیل شدن آن به یک خرده‌فرهنگ، در بعد سبک‌زندگی ابعاد مفاهیم فراغتی جدید را اضافه کرد. شادمانی‌های جمعی، عزاداری‌های جمعی، مراسم مختلف جمعی برای نکوداشت یا پاسداشت یک واقعه، همه بر مبنای باور جمعی اربعین شکل گرفت که اتفاقاً به مذاق نسل جدید خوش آمد. کودکان و نوجوانان در کنار خانواده و دوستان در این جشن‌ها شرکت کرده و فارغ از تجربه یک امر فراغتی جمعی، در لایه‌های زیرین شناختی تصورات واقعی مطلوبی از دین، زندگی و حضور جمعی در ذهن آنها شکل گرفت. همچنین در ایجاد اعتمادبه‌نفس آنان درباره هویت ملی و دینی‌شان مؤثر شد؛ به طوری که در بسیاری از مراسم مذهبی جشن آنها را در حال خدمت‌رسانی، شعرخوانی و دیگر فعالیت‌ها می‌بینیم.