پیشنهاد فیلم برای مادرهایی که بچه مدرسه‌ای دارند

سیـنــما تــک ‌نـفره از اول مــــــــــــــــــهر مــــــــــــاه

نوشین تقیلی
نویسنده

خانه ما در یکی محلات خیلی قدیمی ‌شهر است. بچه که بودم، این محله و این کوچه برایم حکم بهشت را داشت. کوچه بن‌بست بود و کمی ‌پیچ در پیچ و این مسأله باعث می‌شد ماشین و موتور و آدم‌های غریبه وارد آن نمی‌شدند. انگار که با همه بچه‌های همسایه یک حیاط مشترک داشتیم که می‌توانستیم صبح تا شب بدون نگرانی در آن بازی کنیم. با گذر سال‌ها کم‌کم خانه‌های ویلایی و بزرگ محله جای خود را به آپارتمان‌های چند طبقه دادند و مدرسه‌ای که در انتهای کوچه بود نیز بازسازی شد. کوچه بن‌بست و دنج ما تبدیل شد به یک کوچه عریض و شلوغ که از دو طرف به خیابان راه داشت. سر و صدای ماشین‌ها و موتورها به یک طرف، حالا یک مسأله دیگر هم داشتیم؛ مدرسه بازسازی‌شده تبدیل شد به یک دبستان دو شیفت پسرانه، که سکوت و آرامش را برای همیشه در محله ما از بین برد. حالا دیگر 9 ماه از سال، روز ما با صدای ناظم مدرسه که سعی می‌کند بیشتر از 100 پسربچه 7 تا 12 سال را به صف کند، شروع می‌شود و با صدای داد و فریاد بچه‌ها و ناظمی ‌که مدام در حال صدا زدن اسامی ‌بچه‌ها و تذکر دادن ا‌ست، ادامه پیدا می‌کند. هر روز صبح، خیل عظیم پدر و مادرها این بمب‌های انرژی را تحویل می‌دهند و با خوشحالی به سمت خانه‌ای می‌روند که حداقل 4 ساعت در سکوت و آرامش خواهد بود. البته که برای پدر و مادرهای شاغل این موضوع خیلی مهم نیست. این ساعت از روز، خانه محل فرمانروایی مادرهای خانه‌دار است.
مادر من خانه‌دار است. از صبح که بیدار می‌شود تا آخر شب، در حال انجام دادن کارهای مختلف خانه است. در طول این سال‌ها، خیلی کم دیده‌ام در طول روز استراحت کند و ساعتی را به خودش اختصاص دهد. وقتی که سنم کمتر بود، چندان متوجه این موضوع نبودم. بزرگتر که شدم و پای درددل‌هایش نشستم، فهمیدم که چقدر از شاغل نبودن ناراحت است. نه اینکه به کار کردن در بیرون از خانه علاقه‌مند باشد، بلکه احساس بی‌فایده بودن می‌کند. گمانم خیلی از خانم‌های خانه‌دار با این مشکل روبه‌رو باشند. در روزگار و جامعه‌ای که مصرف‌گرایی به یکی از اصول زندگی تبدیل شده است، ناخودآگاه ارزش کارها با میزان پول دریافتی در قبال آن سنجیده می‌شود. وقتی حرفی از قرارداد، ساعت کار مشخص و حقوق آخر ماه نباشد، ذهن انسان امروزی کاری را که انجام می‌دهد و در قبالش پولی دریافت نمی‌کند، بی‌اهمیت می‌شمارد. در حالی که همه ما می‌دانیم کارهای خانه چقدر وقت‌گیر و زیاد هستند، باز هم تصورمان این است که زنان خانه‌دار مدام در حال استراحت هستند.
در سال‌های اخیر، خیلی سعی کرده‌ام که مادرم را به انجام کارهایی غیر از کار خانه تشویق کنم. از خواندن کتاب و دیدن فیلم تا رفتن به کلاس زبان و باشگاه. مهم نیست چه کاری باشد، مهم اختصاص دادن ساعتی در روز به خودش و استراحت کردن است. در مادرهای خانه‌دار نسل جدید، این موضوع کمی‌ بیشتر و بهتر پذیرفته شده است؛ و چه زمانی بهتر از صبح‌های نیمه‌دوم سال؟ اگر شانس با شما یار باشد و همه بچه‌هایتان به سن مدرسه رفتن رسیده باشند، صبح‌های دلچسب پاییز و زمستان بهترین زمان برای استراحت، تجدید انرژی و تشکر از خودتان است. تشکر و قدردانی برای همه تلاش‌هایی که می‌کنید تا خانه به محلی آرام و دلچسب برای بقیه اعضای خانواده تبدیل شود. در این شماره، به بهانه بازگشایی مدارس، می‌خواهم چند فیلم در ژانرهای مختلف به مادرها معرفی کنم. صبح‌ها بچه‌هایتان را به مدرسه برسانید، یک ظرف میوه و تنقلات آماده کنید و خودتان را به یک سینمای خانگی و خصوصی دعوت کنید و از ساعت‌های تنهایی لذت ببرید. شما لایق این آرامش و استراحت هستید.

دست‌نیافتنی‌ها (Intouchables-2011-امتیاز IMBD: 5/8)
دست‌نیافتنی‌ها، یکی از بهترین فیلم‌هایی است که تا به امروز دیده‌ام. غالباً فیلم‌هایی که در مورد افراد دارای معلولیت ساخته می‌شوند، در تلاش هستند تا اشک مخاطب را دربیاورند. در ذهن بیشتر ما، معلولیت مساوی است با ‌ترحم و دلسوزی. نقطه قوت این فیلم همین است. خبری از ‌ترحم و ناراحتی نیست.
 فیلیپ مرد ثروتمندی است که در اثر سقوط هنگام پرواز با چتر، از گردن به پایین فلج شده است و به دنبال یک پرستار برای او هستند. سمت دیگر داستان دریس است؛ مرد سیاه‌پوستی که بیکار است، سابقه زندان دارد، و علاقه‌ای هم به استخدام شدن ندارد. دریس فقط می‌خواهد نامه درخواست شغلش رد شود تا بتواند حقوق بیکاری بگیرد. ولی دریس یک فرق بزرگ با سایر کسانی که برای مصاحبه آمده‌اند، دارد؛ معلولیت فیلیپ برایش مهم نیست! و این شروع داستانی جذاب و تأثیرگذار است که قطعاً از دیدن آن لذت خواهید برد.

کدا (Coda-2021- امتیاز IMBD: 8)
تا همین پنج-شش سال پیش، واژه کدا به گوشم نخورده بود. تا اینکه با کسی آشنا شدم که خودش کدا بود، یعنی فرزند شنوای خانواده ناشنوا. اوایل که با مهسا دوست شده بودم، سؤالات زیادی برایم پیش می‌آمد که تا آن روز به آنها فکر نکرده بودم. مثلاً اینکه افراد ناشنوا چطور متوجه می‌شوند کسی زنگ در را می‌زند؟ صبح‌ها بدون آلارم و زنگ ساعت چطور بیدار می‌شوند؟ اگر مشکلی برایشان پیش بیاید، چطور سایر افراد خانواده را خبر می‌کنند؟ و از همه مهم‌تر، در جامعه‌ای که تقریباً هیچ امکاناتی برای افراد ناشنوا در نظر گرفته نشده، چطور کارهای اداری خود را انجام می‌دهند؟ و این مسأله یکی از بزرگترین چالش‌ها و دغدغه‌های فرزندان شنوای خانواده‌های ناشنوا است؛ فرزندانی که نقش مترجم و دستیار را بازی می‌کنند.
فیلم کدا، اولین فیلمی ‌است که به خوبی به این موضوع پرداخته است. روبی دختر نوجوانی است که در خانواده‌ای ناشنوا متولد شده. علاقه روبی به موسیقی و استعداد او در این زمینه و عدم درک خانواده‌اش از این موضوع، به خوبی مشکلات خانواده‌های ناشنوا در جامعه و چالش‌های فرزندان شنوای آنها را نشان می‌دهد.

نهنگ (The Whale-2022- امتیاز IMBD: 7.7)
برندان فاستر، برنده جایزه بهترین بازیگر مرد در مراسم اسکار 2023، با بازی بی‌نظیرش در فیلم نهنگ قطعاً شما را مجذوب خود می‌کند. چارلی، استاد ادبیات گوشه‌گیری است که به دلیل چاقی بیش از حد از روبه‌رو شدن با مردم امتناع می‌کند. حتی در کلاس‌های آنلاینش وب‌کم را خاموش می‌کند تا شاگردها او را نبینند. تنها کسی که به خانه‌اش می‌آید، دوست و پرستارش لیز است که نگران سلامتی اوست. چارلی در تلاش است تا با دختر نوجوان خود الی، که هشت سال است او را ندیده، ارتباط برقرار کند، حتی اگر این تلاش منجر به مرگ او بشود. داستان جذاب و نگاه جدید به افسردگی و چاقی، بازی بی‌نظیر برندان فاستر و ‌هانگ چائو، نورپردازی و فیلمبرداری خارق‌العاده فیلم آن را به یک انتخاب عالی برای گذراندن یک صبح پاییزی
تبدیل می‌کند.
همه چیز، همه‌جا، به یکباره (Everything, Everywhere, At a once-2022- امتیاز IMBD: 8/7)
با دیدن فیلم برنده جایزه بهترین فیلم در مراسم اسکار 2023، شما وارد یک دنیای جادویی می‌شوید. اِولین، زن چینی که سال‌ها پیش همراه همسرش ویموند به امریکا مهاجرت کرده و یک خشکشویی را اداره می‌کند، با پدیده عجیبی مواجه می‌شود: دنیاهای موازی. در این فیلم کمدی-درام بی‌نظیر، کارگردان به خوبی به مسائل مهمی ‌مانند شکاف بین‌نسلی، افسردگی، بیش‌فعالی و هویت آسیایی-امریکایی پرداخته و در دل سکانس‌های اکشن و کمدی، پیام‌هایش را به مخاطب منتقل می‌کند. در حالی که رابطه اِولین و ویموند در جهان‌های موازی در حال تغییر است، این دختر آنها جوی است که ثابت می‌کند کلید اصلی است. جوی نشان‌دهنده شکاف نسلی رو‌به رشد است. جوی، سنگینی روابط شکست‌خورده مادر و پدربزرگش و ناامیدی از رؤیای دست‌نیافتنی امریکایی را به دوش می‌کشد. او برای مادرش به همان اندازه که امریکا در بدو ورود غریبه بود، عجیب و غریب است. بی‌هدفی او ناامیدی بزرگ اِولین است زیرا اِولین فداکاری‌های زیادی انجام داده است تا جوی گزینه‌های بیشتری نسبت به او در زندگی داشته باشد. این فشار و انتظارات اِولین از دخترش، منجر به شکاف بزرگی بین آنها شده است. پیشنهاد می‌کنم حتماً این فیلم را ببینید و از دیدن یک مادر کونگ‌فوکار با پیراهن گل‌گلی لذت ببرید.