با کودکی که فریاد میزند و پا به زمین میکوبد چه کار کنیم؟
هیولای خشــــــــــــــــــم و کودکان عصبانی
زهرا بزرگزاده
روانشناس کودک
کودکان در حدود دو سالگی متوجه میشوند که میتوانند طور دیگری هم با جهان برخورد کنند. اگر قبلاً باید تمام حرفهای پدر و مادر را گوش میدادند و به آن عمل میکردند، اکنون میتوانند مخالفت کنند و نظر خودشان را به کرسی بنشانند. در این سن، طنین نه گفتنهایشان در خانه میپیچد و ما باید ترفندهای قبلی را کنار بگذاریم و راههای دیگر را امتحان کنیم. اگر در این دوره به کودک هیچ حق انتخابی داده نشود و در واقع قدرتطلبی او نادیده گرفته شود، میبینیم که او سراغ قوای دیگری در درون خود میرود و آن خشم است! ممکن است کودک ما وقتی میبیند که نظرش را نمیتواند با حرف زدن عملی کند، صدایش را بالا ببرد و فریاد بزند یا پا به زمین بکوبد و حرفهایی بزند که توجه منفی ما را جلب کند و یا در مرحله آخر به خودش، به ما و یا به وسایل آسیب بزند. در این شرایط والدین کوتاه میآیند و درخواست کودک عملی میشود و این همان تله آشنای قدیمی است. او میآموزد که پرخاشگری دستاوردهای خوب و سریعی دارد پس مدام این کار را تکرار
میکند.
راه حل چیست؟ به پرخاشگریاش بیتوجه باشیم تا بفهمد این ابزار هم بیفایده است و هیچ راهی برای رسیدن به خواستههایش وجود ندارد؟ این راه حل رایجی در میان والدین است. راهی که اغلب همیشه هم اجرا نمیشود چون بیتوجهی به فریادها و گریههای کودک همیشه کار راحتی نیست. اما مهمترین ضرر این راهحل این است که کودک ما بی راهحل میشود و احساس بیارزشی میکند.
پس چه کنیم؟ 1- از پیش به او در برخی امور قدرت بدهیم. بگذاریم بیاموزد که میتواند انتخاب کند و بعد مسئولیت انتخابش را بپذیرد. 2- نه! هایمان را به جا و برای خطوط قرمزمان خرج کنیم و خطوط قرمزمان را هم بازبینی کنیم. 3- سعی نکنیم احساس خشم را در او از بین ببریم. خشم هیجانی لازم و ضروری است و برای وقتی که از او حقی گرفته شده باشد لازم
است.
و مهمترین قسمت اینکه حالا که او خشم را میشناسد باید بیش از پیش با او دربارهاش حرف بزنیم. دراین نوشتار چند کتاب در مورد خشم و پرخاشگری معرفی خواهم کرد.
ببر دیگر عصبانی نمیشود
این کتاب نوشته سوگریوز است و نشر نردبان آن را منتشر کرده. ببر این داستان هم زیاد عصبانی میشود و هر چیزی میتواند او را خشمگین کند. اما این داستان با وجود کتابهای قبلی بیشتر بر روشهای کنترل خشم متمرکز است. این کتاب را برای کودکان 5 تا 8 ساله بخوانید.
خشم قلمبه
این کتاب نوشته میری دلانسه و ترجمه سید محمدمهدی شجاعی است و انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را منتشر کرده است. این کتاب هم شبیه کتاب قبلی داستان عصبانی شدن و توصیف حالات عصبانیت است که به کودک کمک میکند این احساس را بیشتر بشناسد. اما تفاوت این کتاب این است که شخصیت داستان پسربچهای است که عصبانی میشود و این میتواند برای کودکان کمی بزرگتر یعنی نیمه دوم سه سال و چهارسالگی، جالبتر باشد.
گوسفندی که عصبانی بود، خیلی عصبانی!
این کتاب نوشته ژوزف تئوبالد و ترجمه معصومه انصاریان است که انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را منتشر کرده است. گوسفندی که عصبانی بود در مورد گوسفندی است که زیر یک درخت سیب مینشیند تا سیب سرخ و آبداری از آن زمین بیفتد اما خوابش میبرد و وقتی بیدار میشود میبیند دوست صمیمیاش سیبی که افتاده را خورده است. او عصبانی میشود، خیلی عصبانی! این کتاب برای توصیف حالات عصبانیت مناسب است و کمتر روی راهحلهای کنترل خشم تمرکز میکند. من این کتاب را برای کودکان 3 ساله خواندهام و به خوبی به آن جذب میشوند و با علاقه گوش میکنند. اما فکر میکنم کودکان 2 سال و نیمه هم متوجه روند داستان بشوند و تصاویر برایشان جالب باشد.