از یک جنس با دو فرهنگ برای یک هــــــــــدف
مشارکت زنان در آیین پیادهروی اربعین و تأثیرپذیری آنها از تفاوتهای میان فرهنگی
صدیقه رمضانی تمیجانی
دکترایجامعه شناسی فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی
یکی از موضوعات شایان توجه در آیین پیادهروی اربعین، تفاوتهای فرهنگی و بررسی اثرپذیری مشارکتکنندگان از آن و در این میان بهطور خاص، اثرپذیری میان فرهنگی در ارتباط با مقوله جنسیت در میان اقوام و ملل گوناگون شرکتکننده است. موضوعی که غالباً به دلیل گزارش این پدیده به صورت نمایش صحنههای عام در رسانههای تصویری مغفول باقیمانده و مورد توجه قرار نگرفته است. تأمل در این تفاوتها نه تنها در فهم خصایص فرهنگی جوامع مختلف شیعی حائز اهمیت است بلکه در سیاستگذاری فرهنگی نیز اهمیت دارد، چرا که افزایش تماس فرهنگی میان زنان شیعی از جوامع مختلف، تبادل فرهنگی به معنای جایگزین عناصری از فرهنگ دیگری با فرهنگ خودی و به عبارت دیگر تغییر فرهنگی را به دنبال خواهد داشت. بهطور مشخص در آیین پیادهروی اربعین هرچند شاهد سبکهای عزاداری مختلف اقوام و ملل مختلف برای اباعبدالله الحسین هستیم اما این تفاوت ضمن امتزاج با عناصری چون هنجارها و ارزشهای جنسیتی، تفاوتهای جدیدی را در خردهفرهنگ زنانه میسازد. برای نمونه، زنان عراقی بهراحتی در انظار عمومی عزاداری و سینهزنی میکنند، عملی که نه تنها در میان زائرین ایرانی رواج ندارد بلکه چه بسا در گروههای سنتیتر ایرانیان ناهنجار تلقی میشود ولی به نظر میرسد مشارکت مداوم در پیادهروی اربعین و مواجهه مکرر با این موضوع، زمینه پذیرش این رفتار از زنان را در آینده در عزاداری ایرانیان بویژه در نسل جوانتر فراهم خواهد ساخت؛ از جمله تفاوتهای ملموس قابل ذکر دیگر اینکه در موکبهای بزرگ عراقی، زنان برنامههای عزاداری مستقل از مردان (سخنرانی، مداحی و سینهزنی پرشور) دارند و این موضوع زمینه همراهی حداکثری طیفهای مختلف زنان عراقی را ایجاد میکند، ولی در موکبهای ایرانیان و حتی غالب هیأت، در بهترین حالت تنها برنامه عزاداری مردان روی پرده برای زنان پخش میشود. این موضوع بویژه در مواکب حسینی ایرانی سبب میشود زنان ارتباط کمتری با محتوای مراسم بگیرند و غالباً هم صحبتی با اطرافیان خود حین مراسم را ترجیح دهند. درمورد این تفاوت مواکب ایرانی و عراقی نیز شواهدی دال بر تغییر فرهنگی و کشیدن شدن اقوام مختلف ایرانی به سمت و سوی برپایی مراسم مستقل برای بانوان و حتی موکبهای مستقل بانوان وجود دارد.
اما گاهی تفاوت فرهنگی جهت و سمت و سویی میگیرد که منتقلکننده ناخودآگاه معانی منفی و مخدوشکننده ذهنیت کنشگران ملل مختلف نسبت به یکدیگر است. در این موارد برنامهریزان باید توجه بیشتری داشته باشند و از طرق مختلف نسبت به آن آگاهیبخشی لازم صورت گیرد. پیادهروی اربعین به عنوان صحنههای بزرگ از ارتباطات بین فرهنگی نیز از این قاعده مستثنی نیست، زیرا انتقال معانی همواره طی رابطه کلامی و مستقیم اتفاق نمیافتد بلکه گاه به صورت ناخودآگاه، در جریان ارتباط بصری مبتنی بر نشانههای برآمده از الگوهای رفتاری و سبک زندگی معنایی خاص منتقل میشود. به عنوان مثال، زنان ایرانی وضعیت آزادانهتری را در پوشش برای شرکت در مراسم پیادهروی برمیگزینند و حتی گاه اقدام به آراستن و پیراستن خود در موکبها میکنند؛ در حالی که زنان عراقی طی این ایام استفاده از هر نوع پوششی که مشکی رنگ نباشد و هر نوع رسیدگی به ظاهر را ناپسند و گاه حرام میدانند و این رفتار ایرانیان نوعی توهین و دور از شأن مراسم تلقی میکنند؛ در حالی که زنان ایرانی هرگز چنین قصد و انگیزهای ندارند.
اما در کل و جدای از تفاوتهای فرهنگی یاد شده فوق، آنچه اهمیت بیشتری دارد و حتی اعجابانگیز به نظر میرسد، فقدان رخداد ناسازگاری فرهنگی باوجود وجود تفاوت فرهنگی در رویدادی با مقیاس پیادهروی اربعین است. گویی میدان بزرگ کنش اربعین، دربردارنده سازکاری است که مانع برجستهسازی تفاوتها شده و آستانه تحمل کنشگر را تا اندازه باورناپذیری بالا میبرد. کنشگران اربعین، نوعی تابآوری را به نمایش میگذارند که در صحنههای دیگر زندگی روزمره از روابط دوستی و خانوادگی تا روابط کاری و... کمتر شاهد آن هستیم. صحنه زیبای معانقه و دیدهبوسی صمیمانه و پرمهر زنان ایرانی (زائر میهمان) و عراقی (میزبان) و گرفتن عکس یادگاری برای هیچ تجربهگری ازیادبردنی نیست؛ پیوندهای اجتماعی عمیق و ارتباطات پایداری که بهواسطه این رویداد میان زنان از ملل مختلف بویژه زنان ایرانی و عراقی شکل میگیرد، زمینه درک متقابل و همدلی را روز به روز بیشتر کرده و فرصتی آماده و مهیا برای تقویت ارتباطات میان فرهنگی و تبادل فرهنگی است.