و ناگهان سر از خاطرات بابابزرگ درآوردم
آیه طائبی
دبیر گروه زندگی
بابابزرگم خیلی اهل خاطرهگویی بود. همیشه و همهجا یک خاطره مرتبطی داشت برای تعریف کردن. قصهگوی خوبی هم بود و همه را میخکوب خاطراتش میکرد.
خیلی سال قبل، پیش از اینکه پیادهروی اربعین اینطور معروف و جهانی شود بابابزرگ درباره رسمی قدیمی برایم گفت که در عراق و بین اعراب ایران جاافتاده بود.
میگفت قدیمها که راحت میشد به زیارت عتبات رفت و آنقدر در عراق محدودیت نبود، اوایل ماه صفر پدرش به بصره میرفت و با دوستانش از آنجا پیاده راه میافتادند به سمت کربلا. میگفت اغلب یا از نجف پیاده راه میافتند یا از بصره و خب از آنجا که بصره به آبادان نزدیکتر است، پدرش هم این مسیر را انتخاب میکرد و برای اربعین خودش را به کربلا میرساند.
آن سالها حزب بعث، حاکم عراق بود و پیادهروی اربعین ممنوع بود اما تصورش برای من خیلی هیجانانگیز بود. بارها و بارها خودم را دست در دست بابابزرگ در آن پیادهروی تصور کردم. گاهی آنقدر در این تصاویر غرق میشدم که از درد کفپا به خودم میآمدم، گویی حقیقتاً تمام آن مسیر را پیادهروی کرده بودم و خسته برای کمی استراحت کنار مسیر نشستهام.
من از همان کودکی عاشق تماشای مردم بودم. یکی از بزرگترین تفریحاتم تردد با اتوبوس در سطح شهر بود و نگاه کردن مردم. به همینخاطر آن رسم خاص هم برایم جذاب بود.
مدتها گذشت، صدام کشته شد. حزب بعث دیگر در عراق قدرتی نداشت. نیروهای امریکایی از عراق رفتند و من از گوشه و کنار زمزمههایی شنیدم که جایی در میان خاطراتم را غلغلک میداد، پیادهروی اربعین.
آن سالهای اول نه، اما من هم بالاخره بعد از این همه سال به آرزویم رسیدم و چندباری پیادهروی اربعین را تجربه کردم. آخرین تجربهام دقیقاً پیش از کرونا بود، اربعین ۹۸ که خیلی هم سخت و همراه با مریضی گذشت.
حقیقتاً از آنچه تصور میکردم جذابتر بود. انواع و اقسام آدمها از جای جای دنیا، حتی با اعتقادات متفاوت را در این مسیر دیدم که همه برای این رویداد بزرگ راهی عراق شده بودند. اجتماعی مردمی و عاشقانه به سمت محبوب.
تجربه خاص و بیمثالی است. مسیر، آدمها، موکبها، انواع پذیرایی و میهماننوازی، سختی و خستگی و … همه جزء به جزء این سفرمتفاوت است اما من هیچوقت در زندگی صفر یا صد نیستم. وقتی امکان رسیدن به اقیانوس بیکران نیست، رود خروشان و شط هم قبول است.
سالهایی که به هزار دلیل امکان رفتن و رسیدن به جماعت پیادهرو به سمت کربلا را ندارم، خودم را به پیادهروی اربعین به سمت حرم شاهعبدالعظیم میرسانم.