در سوگ مجاهده‌ای گمنام

بیتا عراقی
نوه شهید حاج مهدی عراقی

من پدربزرگم را ندیده‌ام.
وقتی من به دنیا آمدم او سالها قبل از میان ما رفته بود.
اما او را دوست دارم و برایش احترام قائلم.
ویژگی‌های انقلابی و مردم دوستی‌اش را.
حق‌خواهی و وطن‌پرستی‌اش را.
شجاعت و استقامتش را تقدیر می‌کنم.
اگر من و‌مایی هستیم به خاطر وجود اوست.
اما
عاجزانه تقاضا دارم.
مادربزرگم را از زیر سایه همسر شهید بودن بردارید.
او احتیاجی به معرف ندارد.
او خودش یک تاریخ است.
هم لشکر است و هم فرمانده.
او در زندگی یک تنه هم مرد بود هم زن.
او را نه با همسر شهید عراقی.
بلکه با نام شهید عصمت ایجادی بخوانید.
آنکه انقلاب کرد او بود.
آنکه در راه آزادگی و ایثار جان داد او بود.
وقتی بدون همسر، سه فرزند خردسالش را به دندان کشید.
او یک تنه حماسه آفرید.
چگونه ممکن است در آن ایام زنی به فکر طلاق نیفتد.
از مردی که شاید از تمام عمر زناشویی‌شان فقط چند سالی میهمان خانه بود و بقیه‌اش را صرف مردم و انقلاب کرد.
اما او عاشقانه پای او و آرمان‌هایش ماند و از فرزندانشان نگهداری کرد.
او هم مادر بود هم پدر.
تاریخ باید این پدیده را ثبت کند.
عصمت ایجادی اسطوره صبر و‌شجاعت بود**
هنوز هم هست.
یادش، نامش، خاطراتش زنده است.
 
** مرحومه عصمت ایجادی یک ماه قبل دار فانی را وداع گفت و به همسر شهیدش پیوست.