مرهمی بر هویت برساخته زنانه

تأثیرات عروسک باربی بر هویت دختران و زنان

سید وحید نبوی‌زاده نمازی
دکترای مطالعات امریکای شمالی- پژوهشگر سینما و تلویزیون

جهان واقعیت چه ذاتی دارد و چه‌رنگی و چگونه است؟ آیا مطمئنیم که اکنون در آن واقع شده‌ایم؟ اگرنه، به این جهان کسی تابه‌حال وارد شده؟ تعیین ذات و دانستن تعریف «خود» در کدام جهان شدنی‌ست؟ جهان یا جهان‌هایی که فیلم باربی قصد بازتعریف آنها را دارد محدود به دنیای کودکانه، دخترانه و یا زنانه نیست؛ فیلم به بهانه باربی، سؤالاتی مهم(اما نه لزوماً عمیق) مطرح می‌کند؛ به همین دلیل روایت خود را با یک تقلید طنزگونه از سکانس افتتاحیه فیلم «ادیسه فضایی» استنلی کوبریک آغاز می‌نماید و می‌خواهد این ماجرا را به تاریخ انسان پیوند دهد.
تاریخ انتقادی باربی به ما می‌گوید نخستین بار «عروسک باربی” در سال 1959 در نمایشگاه بین‌المللی اسباب‌بازی ایالات‌متحده امریکا رونمایی شد ولی پیکره اصلی این عروسک با الهام از «عروسک بیلد لیلی» (Bild Lilli Doll) آلمانی ساخته و روانه بازارهای جهانی شده بود. تفاوت ظاهری و کمی مسحور‌کننده این اسباب‌بازی جدید آن را تبدیل به پرفروش‌ترین عروسک در میان تمامی عروسک‌هایی که تا آن زمان صورت و بدن بچه‌گانه داشتند، کرد. البته این تفاوت ظاهری خیلی زود بحث‌وجدل‌هایی را هم در میان مخاطبان خود ایجاد نمود. بر اساس برخی تحقیقات میدانی، خیلی از والدین ابراز نگرانی کرده بودند که باربی باعث شده کودکان‌شان اندام ایده‌ال آتی خود را در این عروسک متصور شوند و این تازه آغاز سندروم باربی(تمایل شدید به باربی شدن) بود. پیش از ظهور باربی، عروسک‌ها اغلب به شکل کودکان و نوزادان طراحی و ساخته می‌شدند و کودکان نقشی مادرگونه به خود می‌گرفتند و غرق در بازی‌هایی می‌شدند که گاهی در یک دقیقه، کودک در نقش‌های کودک-مادر نوسان دل‌نشینی می‌کرد.
 با پدیدارشدن این عروسک جذاب که اندام و لباس‌هایی متفاوت داشت، آن رویای شیرین کودکانه، به‌شدت دستخوش تغییر شد. یکی از ویژگی‌های این عروسک‌های جدید امکان تغییر لباس و داشتن عروسکی با مشاغل مختلف بود. دخترکان خوش‌خیال که تا آن زمان آرزوی مادر شدن را در ذهن خود می‌پروراندند اکنون با عروسکی مواجه شدند که به آنها می‌گفت بجای مادربودن می‌توانند فضانورد، دکتر، فوتبالیست، افسر ارتش، نامزد ریاست جمهوری، مهندس، پلیس و... شوند. ناگفته نماند باربی‌هایی هم بودند که نقش«زن باردار” را ایفا می‌کردند اما جنبه‌های دیگر باربی برای کودکان جذاب‌تر بود. بااین‌حال، کمپانی تولیدکننده باربی در مواجه با برخی انتقادات، شروع به اعمال برخی تغییرات ظاهری در رنگ پوست و موی عروسک‌هایش نمود؛ به‌عنوان‌مثال، «الا» (Ella)، باربی بود که برای همدردی با کودکان سرطانی، بدون مو به بازار عرضه شد. با تمامی این تغییرات، باربی آرام‌آرام دیگر تبدیل به یک نماد فرهنگی و الگوی بسیاری از دختران شده بود، تا جایی که در سال 1974، میدان تایم نیویورک به مدت یک هفته و به افتخار این عروسک، نام خود را به نام «بلوار باربی” تغییر داد؛ و یا در سال 2016، در یکی از سالن‌های مخصوص نمایش آثار در موزه لوور پاریس، کلکسیونی از 700 عروسک باربی به نمایش گذاشته شد.
حالا اما باربی 2023 چالش‌گر تاریخ وجودی خود است و با پررنگ کردن گفتمان «بی‌نقص بودن» و «بی‌نقص ماندن” پی به نواقص هویتی خود می‌برد. اما سفر است که ابزار یا شاید کلید حل معما‌ می‌شود. می‌شد با وِرد و جادو و بشکنی این تغییر فضاها را رؤیت کرد، اما اتفاقاً تأکید فیلم بر سفر کردن است؛ زمینی و دریایی و هوایی؛ هم برای عروسک‌ها و هم برای آدم‌ها. در دنیای واقعی این نه باربی و شرکت متل (Mattel) بلکه دنیای سرمایه‌داری است که به بازشناسی خود دست می‌زند وعیب‌های فرهنگی‌اش را بازمی‌شمارد و خود را به‌ظاهر، بازنده تعامل با نسل جدید دختران به‌حساب می‌آورد. دستاورد سفر کوتاه اول او به دنیای واقعی که به‌ترتیب مروری است بر قشر متوسط، کارگر، تحصیل‌کرده و تکنوکرات دو چیز می‌باشد: 1. حکمرانی و اداره این دنیا توسط مردان و زنانی که صرفاً نگریسته و مصرف می‌شوند؛ 2. مرگ باربی خیلی وقت است اتفاق افتاده. او پیش‌تر به چشم خود دیده بود که با ذکر نام «مرگ» در میانه میهمانی رقص، به‌یک‌باره صدا و نور و حرکت در باربی لند خود متوقف شده بود اما در دنیای واقعی احساس کرد که مرگ واقعی مفهوم باربی، با نتایجی همچون سرمایه‌داری جنسی و ایده‌ال‌های فیزیکی غیرواقعی که نه‌تنها در اروپا و امریکا بلکه در کل دنیا به بار آورده بودند محقق شده.
وارنر برادرز و متل، باربی 2023 و این خودانتقادگری‌ها را اما به‌قصد دیگری روایت کرده‌اند: باربی و مصرف‌کنندگان آن در مواجهه و مقابله با هویت برساخته مردانه دنیای کنونی، می‌بایست به‌تنهایی و با گذر از دالان غریب جهان مدرن و صنعتی، برسند به اتاق دنج و پُر از اصالتِ خانم روث هندلر (Ruth Handler -طراح و سازنده اولین عروسک باربی). او باید دوباره یادش آید که هویتی زنانه دارد و می‌تواند پشت میزی که با تلالو خورشید تزیین شده، فارغ از دنیای مرد-محور خشن سلطه‌جو، چای بنوشد. خانم گرتا گرویگ (Greta Gerwig) که در مقام کارگردان، فیلم‌هایی همچون «زنان کوچک»، «فرانسیس‌ها»، «سرکارخانم امریکا» و «لیدی برد” را در کارنامه دارد و در نوع خود کارکشته پردازش مفاهیم زنانگی-دخترانگی است، عیب اصلی‌اش در این فیلم اتفاقاً بازنمایی و تبلیغ باربی و عروسک نبوده؛ او در پی بازتعریفی از مفهوم زن بوده که بتوان آن را خارج از هم‌نشینی مفهوم مرد دید. اصولی که فیلم از دنیای زنانگی به چالش می‌کشد همان شعار ایدئالیستی «خوشحال بودن، قوی بودن و بی‌نقص بودن است» و آن را به «خوشحال بودن، قوی بودن و به‌روز بودن» تغییر می‌دهد. گرویگ در پی «جاودانگی” این نوع نگاه بوده که حالا «باربی” هم در آن می‌گنجد؛ نگاهی که در این جهان واقعی، به ذات دلخواه زن در جهان سرمایه‌داری واقعی بپردازد.