سرابی به رنگ صورتی

نقد و بررسی تأثیرات اقدامات فرهنگ‌ساز غرب نظیر باربی بر زندگی زنان

ریحانه‌سادات گرامی
دانشجوی دکترای علوم اجتماعی دانشگاه تهران

 
باربی را خیلی‌هایمان می‌شناسیم، خیلی از ما زنان و دخترانی که یحتمل، جایی در روزهای کودکی، محوِ جذابیت باربی‌ها شده‌ایم...
باربی اما بیش از اینهاست و به نظر می‌رسد که او بیشتر از یک عروسک جذاب و خوش‌استایل باشد. باربی در واقع، یک تنه، نوعی از سبک زندگی زنانه را نمایندگی می‌کند. نوعی از زیست زنانه، که دهه‌ها در غرب دنبال می‌شود و باربی در این میان، یکی از هزار و یک ابزاری است که قرار است این سبک زندگی را محبوب و مرسوم کند.
اما این‌گونه به نظر می‌رسد که باربی نیز مانند باقی ابزار فرهنگ‌ساز به‌کارگرفته شده توسط تمدن غرب، نمایانگرِ واقعیت سبک زندگی زنان در جوامع غربی نیست. مانند رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و امثالهم، باربی نیز تنها بخش‌هایی از این سبک زندگی را به نمایش می‌گذارد.
باربی نماینده و نمایاننده دخترکان و زنانی است که   بدون هیچ محدودیتی، زنانگی خود را ابراز می‌کنند و  ظاهر خود را به هیچ‌وجه محدود نمی‌کنند. زنانی که آزادانه می‌پوشند، زندگی می‌کنند و از این زیست آزادانه لذت می‌برند. اما آیا تصویرهای فانتزی که عروسک‌های باربی از سبک زندگی زنان در غرب ارائه می‌دهند، همه واقعیت روزمره زن در غرب است؟! آیا غالب زنان در بستر تمدن غرب، برای انتخاب پوشش و نحوه زندگی، آزادی کامل دارند؟
علی‌القاعده، نه باربی و نه هیچ‌کدام از اعوان و انصار فرهنگ‌سازِ تمدن مدرن، واقعیت زن در بستر غرب آزاد را روایت نخواهند کرد. آنها هیچ‌گاه، حال زنانی را روایت نخواهند کرد که در بستر همین تمدن آزاد، بسیاری از آزادی‌های خود را از دست داده‌اند، از بسیاری از انتخاب‌ها و خواسته‌های خود صرفنظر کرده‌ و تن به سبکی از زندگی داده‌اند که شاید انتخاب حقیقی آنان نبوده باشد.
زنان و دخترانی که در آغوش همین آزادی، ابراز بدن و برهنگی به آنها تحمیل شده، افرادی که به هر دلیل، پوشاندن بدن و ظاهرشان، انتخاب‌ آنهاست اما به خاطر نفس کشیدن در جامعه‌ای که زنانگی با تنانگی تعریف می‌شود، به ناچار، سبک و سیاق دیگری را انتخاب کرده‌اند.
تصاویر فانتزی مذکور، هیچ‌گاه به زنان و دخترانی نخواهند پرداخت که به خاطر داشتن سبک پوشش متفاوت(مثل حجاب)، طردشدگی، انزوا و تنهایی اجتماعی را تجربه کرده‌اند.
راویانِ فانتزی‌های مذکور، از روابط آزاد زنان با جنس مخالف در زندگی غربی می‌گویند و بر آن تأکید می‌کنند اما حال دخترانی را روایت نخواهند کرد که سال‌ها در پی یک رابطه پایدار، قابل اتکا و اطمینان‌بخش با جنس مخالف‌شان، سرگشته شدند و شاید تنها چیزی که غرب آزاد نصیب آنها کرد، تجربه رابطه‌های کوتاه و پی‌درپی، احساس سرخوردگی و درنهایت، احساس تنهایی بود.
کوتاه سخن آنکه، در تمام این سال‌ها، تصویر غالبی که توسط اصحاب رسانه و کارگزاران فرهنگی تمدن مدرن، در رابطه با سبک زندگی زن در غرب ارائه شده، تصویر زنی است که در جامعه‌ای آزاد، مستقل و آزادانه انتخاب و زندگی می‌کند و روزگار می‌گذراند. در حالی ‌که به نظر می‌رسد در بستر همین آزادی، فشارها و محدودیت‌های قابل اعتنایی به زنان اعمال می‌شود. فشارها و محدودیت‌هایی که غالباً در زرورق آزادی، کادوپیچ می‌شوند تا پذیرش آنها، از سمت جامعه و بالاخص زنان جامعه، آسان‌تر باشد.